خلاصه ماشینی:
"برخی از خاورشناسان مسألۀ اعراب را زیر سؤالبردهاند،از جمله کارل ولرز (srelloV lraK) در کتابزبان عامیانه و زبان ادبی در جزیرة العرب قدیم میگوید:متن اصلی قرآن ابتدا به یکی از لهجههای محلی حجاز کهغالب بوده و همچون باقی گویشها فاقد اعراب بودهاست،وجود داشت و نحو پس از ساختن زبان ادبی وفصیح به شکل کنونی در قرآن و اشعار عرب پدیدار شدو در اینکه بان عربی در دورۀ حیات پیامبر بدینگونهبوده است،تردید دارد.
در این هنگاممشکل کیفیت قرائت قرآن پیش آمد؛زیرارسول اکرم(ص)مانند اکثر شهروندان خود با گویشقریش و طبقۀ باسوادان مکه تکلم میکرد،و قرآنکه ازشکل و تنقیط خالی بود،به وضوح نشاندهندۀ زبانیبود که در مکه بدان تکلم میکردند وگرنه چرا باید بعدهاشکلگذاری قرآن به عنوان مسأله درآید؟اما عربها عادتداشتند که زبان بادیهنشینان را معیار گفتار فصیح بهحساب آورند و لذا شعرای عرب نیز اشعار خود را بهزبان بادیهنشینان میسرودند و چون قرآن کریم در سطحزبان بادیهنشینان نبود و فصاحت و شیوایی اشعارجاهلیات را نداشت،ازاینرو از همان آغاز در شهرهایکوفه،بصره،مدینه و مکه تلاشهایی در بررسی وگردآوری اشعار بادیهنشینان آغاز شد و اشعار ایشان کهبیشتر دربارۀ ایام العرب بود،جمعآوری شد و به عنوانزبان الگو و معیار عربی-که توسط نحویان ابداع شد-اتخاذ شد و قرآن نیز همان روش را در پیش گرفت،اما درعینحال تغییری در کتابت و رسم الخط آن پدید نیامدبلکه روشی ابداع شد که برپایۀ آن،نشانههای گوناگونیرا به متن قرآن افزودند تا از قرائت نادرست و لحن درقرآن جلوگیری شود."