چکیده:
این نوشتار، خلاصهای از کتاب جهانیشدن و جهان سوم است. هدف نویسندگان کتاب، پر کردن شکاف
بین تحقیقات نظری و تجربی در زمینه توسعه، جریان سرمایه، مهاجرت، بهداشت، محیط زیست، فرهنگ و
مذهب در جهان سوم و تعامل یا تقابل آن با پدیده جهانی شدن است.
خلاصه ماشینی:
"اما با همه اینها، واقعیت توزیع نابرابر ارتباطات در جهان سوم، همچنان به قوت خود باقی است و نیز، توسعه مراکز اطلاع رسانی جهانی، به بهای فقیرتر شدن جهان سوم فقیر، یا در واقع، توسعهنیافتگی بیشتر آن صورت میگیرد.
عوامل دیگری نیز، به تشدید بحران توسعه در جهان سوم مدد رساند؛ مثلا سازمان بین المللی کار، ایده توزیع مجدد توأم با رشد را در دهه 1970 مطرح کرد، ولی بانک جهانی در سال بعد، استراتژی نیازهای اساسی را برگزید.
راه علاج غرب یا نئولیبرالیسم برای حل این مشکلات، تشویق بخش خصوصی، آزاد سازی تجارت بینالمللی و کوچکتر شدن دولت بود که همان سیاست تعدیل اقتصادی یا اقتصاد بازار محور است که در پی مذاکره بحثانگیز بین بانک جهانی و کشورهای جهان سومی، در این کشورها به مرحله اجرا درآمده است.
بانک جهانی پا را از توصیههای اقتصادی فراتر گذاشته است و میگوید دولتها در جهان سوم باید حکومت قانون، کثرتگرایی سیاسی و پاسخگویی اولیه به سبک غربی را ترویج کنند و تنها در این صورت، آن کشورها میتوانند به توسعه دست یابند.
کاربرد واژه امپریالیسم فرهنگی، این ایده را القا میکرد که گرچه دوران تسلط اقتصادی و سیاسی مستقیم قدرتهای سلطهگر در شرف پایان است، اما شکل دیگری از سلطه بین المللی در آغاز راه قرار دارد و این سلطه نوین به صورت غیر مستقیمی بر قدرت استوار است، و آن رواج صورتهای فرهنگی خاص است تا مقاومت فرهنگی کشورهای توسعه نیافته را به تحلیل برده و برای شرکتهای فراملیتی مستقر در غرب فرصت سرمایهگذاری را فراهم آورد."