چکیده:
هرمنوتیک شامل مجموعه بحثهایی درباره تفسیر متن و فهم آن است. در واقع، علمی است که متکفل بیان
شیوه فهم و مکانیزم تفسیر متون است. برای هرمنوتیک میتوان دو اصطلاح عام و خاص تصور کرد. اصطلاح
عام آن، هر نوع پژوهشی را در باب تفسیر متن شامل میشود و اصطلاح خاص آن ناظر به مباحثی است که
معنای متن را با توجه به فضای فرهنگی و علمی ذهن مخاطب در نظر میگیرد. هرمنوتیک فلسفی رویکردی
جدید در باب تفسیر متن است که مبتنی بر مفسرمحوری است. نظریه قرائتهای مختلف از دین، مبتنی بر همین
مبنای تفسیری هرمنوتیک مدرن است. آنچه در پی میآید نگاهی منتقدانه به مبانی هرمنوتیک مدرن و
قرائتهای مختلف از دین و نوع ارتباط آنها با یکدیگر است.
خلاصه ماشینی:
"این رویداد هرمنوتیکی به متن (مفسرمحوری) از جهات عدیدهای نقدپذیر است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1ـ از آنجا که هرمنوتیک فلسفی مبتنی بر مفسرمحوری است و رأی مفسر را بر مراد و مقصود مؤلف ترجیح میدهد، قهرا به نسبیت معرفت شناختی منتهی میگردد؛ زیرا در صورت وجود تفسیرها و فهمهای مختلف و متناقض نسبت به یک اثر و با توجه به اعتبار همه آنها (چنان که مدعای قائل است) باید همه آنها بدین دلیل که با پیشفرضهای مفسرین صورت پذیرفتهاند، تفاسیری صحیح و معتبر باشند و روشن است که تصحیح دو تفسیر متناقض نسبت به یک متن، امری غیر معقول است، در حقیقت، در این دیدگاه چون ملاک و معیاری برای تشخیص صحیح و غیرصحیح وجود ندارد، در فرایند تفسیر به چیزی جز شکاکیت معرفتی نخواهیم رسید.
ضابطهمند بودن اختلاف نظر مفسرین در برداشت از کتاب و سنت از آنجا که اختلاف قرائتها بین علمای دینی در خصوص آموزههای دینی، امری انکارنشدنی است، این پرسش پیش میآید که آیا مقتضای چنین امری تأیید بحث قرائتهای مختلف از دین و یا هرمنوتیک فلسفی نیست؟ در پاسخ باید گفت: پذیرش اختلاف قرائتها بین علمای دین نه تنها مؤید نظریه قرائتهای مختلف از دین یا هرمنوتیک فلسفی نیست بلکه با آن تفاوت جدی و مبنایی دارد؛ زیرا اختلافی که بین اندیشمندان اسلامی و مدافعان هرمنوتیک فلسفی وجود دارد، مربوط به امکان و عدم امکان یا قرائتهای مختلف نیست بلکه نقطه اختلاف، دو نکته بنیادین در باب تفسیر و بازکاوی متن است: الف) عمومیت اختلاف قرائتها: معتقدین به هرمنوتیک فلسفی و به تبع آن، قرائتهای مختلف از دین، قائل به اختلاف قرائتها به صورت موجبه کلیه هستند؛ یعنی اختلاف قرائت را در همه گزارههای دینی جاری میدانند، بدون آن که قائل به فهمهای ثابت و شفاف درباره گزارههای متون دینی باشند و در واقع، هیچ قلمرویی را برای اختلاف فهمها نمیپذیرند."