چکیده:
هر منکر یا نابهنجاری در سطح جامعه به سه عامل وابسته است: شخص بزهکار،
نهادهای مدنی همچون خانواده، مربیان و تبلیغات عمومی و حکومت. آسیب در
نحوه عملکرد حاکمان و مدیران، جدا از بحرانهای اجتماعی و اخلاقی که
میآفریند، به طور ناخودآگاه به آسیب در دین هم منجر میشود.
در این مقال، با توجه به سخنان امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه و
نامههای ایشان به والیانش، آسیبهایی در این محورها به عنوان «آسیب حکومت
دینی» معرفی میشود؛ از قبیل: تلقی از حکومت، ضرورت وجود حکومت،
خواستگاه حکومت، سلوک شخصی مدیران و مسئولان، توجه به هدف عدالت
اجتماعی در سلوک اجتماعی حاکمان، انتخاب مدیران نالایق و ناکارآمد و... .
در هر بخش، با توجه به آموزههای علوی، راهکارهایی برای سلامت و
کارآمدی حکومت دینی پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"امام علیهالسلام انگیزه خود را از پذیرش حکومت اینچنین بیان میکند: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش میساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب میکردم.
از سوی دیگر، دنیای به ظاهر متمدن امروز، منشأ حکومت را دموکراسی و مردمسالاری بر اساس رأی اکثریت میداند، اما امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه منشأ حکومت را ارزشهای معنوی و قابلیتهای شخصی میداند و البته برای مردم نیز سهمی قائل است که بیعت ایشان را نماد رضایت مردم و خواست آنان میشمرد.
نهج البلاغه سلوک شخصی حاکمان را ترسیم کرده است: ـ «إن الله تعالی فرض علی أئمة العدل أن یقدروا أنفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره»؛ (1) خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده است، خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند.
(1) امام علیهالسلام خطاب به مردم میفرمایند: «أیها الناس أعینونی علی أنفسکم و أیم الله لأنصفن المظلوم من ظالمه و لأقودن الظالم بخزامته حتی أورده منهل الحق و إن کان کارها؛ (2) ای مردم، برای اصلاح خودتان مرا یاری کنید به خدا سوگند که داد ستمدیده را از ظالم ستمگر بستانم و مهار ستمگر را بگیرم و به آبشخور حق وارد سازم، اگرچه تمایل نداشته باشد."