خلاصه ماشینی:
"» (15) ثالثا، اگر خیلی خوشبینانه فکر کنیم و نرخ بهره را چنان انعطافپذیر و سیال بدانیم که بیانگر نرخ بازدهی سرمایه در گذشته و حال و آینده باشد، نهایت چیزی که اثبات میشود، این است که نرخ بهره به عنوان شاخصی برای تعیین هزینه فرصتسرمایه باشد تا صاحبکاران اقتصادی و صاحبان پول و سرمایه در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در پروژه خاصی از آن استفاده کنند (اگر سود انتظاری پروژه بیشتر از نرخ بهره بود اقدام به سرمایهگذاری در آن بکنند و گرنه بدنبال پروژه دیگری باشند) اما اثبات نمیکند که صاحب پول، به اندازه نرخ بهره، در تولید، سهم دارد زیرا هر تولیدکنندهای با توجه به مدیریت و ظرفیتهای تولیدی خود فعالیت میکند و میزان تولید و درآمد او به عوامل متعددی بستگی دارد، تعیین سهم ثابت و معینی برای صاحب پول بدون توجه به عملکرد واقعی مؤسسه، یک روزی آن را با بحران و ورشکستگی مواجه میکند.
ثالثا، بر فرض هم اگر بتوان از عوارض منفی نظام بهره، جلوگیری کرد، باز هیچ ضرورت وجودی برای آن اثبات نمیشود چون عاملی که سبب میشود مردم از نگهداری پساندازشان به شکل پول نقد خودداری کنند، وجود درآمد است و هیچ ضرورتی ندارد که درآمد، در قالب «بهره» باشد بلکه چنانچه گذشتمی تواند در قالب مشارکت و سهمی از سود تولید باشد و جالب اینکه اگر چنین شود اقتصاد، خود بخود از عوارض منفی بهره نیز خلاص میشود چون اکثر تسهیلات اعطایی بانکها به سمت تولید، سوق پیدا میکند چرا که در وامهای مصرفی و سفتهبازی، سود واقعی وجود ندارد."