خلاصه ماشینی:
"در این دو فیلم میتوان دید که فرهنگ عامهپسند با برداشتی از یک مفهوم دینی مبتنی بر آموزههای سنتی(منظور مفهوم آخر الزمان است)و دنیوی کردن آن،راه را برای مخاطب عام معاصر خود هموار کرده است.
درحالیکه پروفسور لیدن در نظریهء خود متوجه این مسأله بود که منتقدین از طریق روشهای مرسوم درپی تقویت و ابرام ارزشها میباشند،به نکته دیگری در تحلیل وی برخوردم که بیان میداشت فیلم بهطور با لقوه ارزشهای اجتماعی را یا ستایش مینماید و یا نکوهش؛به عبارتی این نقطهء آغاز مبحث من در این تحقیق است که فیلمها چگونه به ستایش یا نکوهش فرهنگ معاصر و آموزههای سنتی دین میپردازند.
اما هنگامی که تعداد زیادی فیلم پسا آخر الزمانی یافت میشود که همگی آنها یک هسته داستانی مشترک دارند،چه فرقی بین دیگر فیلمها و این فیلم میتوان یافت که در آن تمام جهان به خاطر حماقت و طمع انسانی به زیر آب رفته است؟5توجه داشته باشید که طبق این نظر،آخر الزمان خاصیتی خودانگیخته دارد و آخر الزمانهای رودرروی ما همگی خودویرانگر هستند و قدرت و ارادهء الهی در آنها اثری نداشته است.
انولا در این فیلم خود مستقیما در ارتباط آخر الزمان نقشی ندارد،بلکه سعی میکند از آن فاصله بگیرد و حتی از آن بگریزد و این نکته قابل توجه است که گریختن وی از آخر الزمان نه به خاطر ترس از نیروهای هستهای بلکه به عنوان کلیدی برای ورود وی به بهشت موعود محسوب میشود.
اما آنها در مرحلهء بعد متوجه میشوند که این گروه و شخص گوئینز هیچ نقشهای برای استفاده از ویروس ندارند و در حقیقت این دکتر پیترز03است که به عنوان دستیار آزمایشگاه پدر گوئینز تصمیم گرفته است تا به همراه«مهرهء آخر الزمانی»خود-به قول خود دکتر ریلی- ویروس را در جهان منتشر کند."