چکیده:
لفظ « اله » در قرآن مجید زیاد وارد شده است ، و غالبا مفسران آن را به « معبود » تفسیر می کنند . از نظر ما این تفسیر صحیح نیست ، جز این که معبود بودن از لوازم معنی « اله » است و « الله » و « اله » مفاد واحدی دارند جز این که اولی علم و دومی بر کلی بودن باقی است .
خلاصه ماشینی:
"هرگاه «اله» در این آیه به معنی معبود تفسیر شود، برهان کافی نخواهد بود؛ به دلیل اینکه خدا و معبودهای فراوانی در روی زمین وجود داشته و دارند، ولی تالی فاسدی که آیه مبین آن است، بر آن مترتب نشده است؛ برهان در صورتی استوار میباشد که «اله» در آیه، معادل «الله» باشد؛ البته با قطع نظر از جزئی وعلم بودن «الله» ،و مفهوم آیه این باشد: اگر در صفحه هستی خدایانی، علاوه بر الله وجود داشت...
البته تصور نشود که ما میگوییم اله به معنی خالق، مدبر، زنده کننده، میراننده، و یا معادل اینها است، بلکه مقصود این است که اله بر یک معنای بسیطی وضع شده که در زبان فارسی از آن به خدا تعبیر میکنیم، چیزی که هست با آن مفهوم بسیط، بر این عناوین اشاره مینماییم و قائلان به تعدد «اله » برای خدایان خود، برخی از این شئون را ثابت میکردند و اگر هم آنها را خالق نمیدانستند، لکن مدبر و متصرف میدانستند.
8. از زمان بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جمله «لا إله إلا الله» کلمه اخلاص تلقی شده و گوینده آن موحد خالص به شمار میرود، در حالی که اگر «اله» را در این جمله به معنی معبود بگیریم، با حقیقت تطبیق نخواهد کرد، زیرا در جهان غیر از خدا معبودهای بسیاری هست و درنتیجه اخلاص نیز منتفی خواهد شد؛ لذا افرادی که «اله» را به معنی معبود میگیرند، ناچار شدهاند لفظ «بحق» را مقدر سازند، و این خود تکلفی است که دلیلی بر آن نیست."