خلاصه ماشینی:
ب-سواد و رشد اقتصادی: برخی مدعی هستند که صنعتی شدن کشورهائی مثل انگلستان یا فرانسه در اواخر قرن هیجدهم هیچگونه ارتباطی با نسبت باسوادان آن کشور نداشته است،این ادعا صحیح نیست،زیرا بررسیهائی که بعمل آمده نشان میدهد که نسبت بیسوادی در این کشورها هیچگاه از 40% کل جمعیت تجاوز نمیکرده است و حال آنکه در اکثر کشورهای توسعه نیافته،نسبت مذکور به 80 تا 90 درصد جمعیت میرسد و همین امر یکی از علل اصلی عدم توسعه صنعتی این کشورها میباشد زیرا در میان جنبههای مختلف رشد اقتصادی چند مورد است که سواد در آنها تأثیر بسیار زیادی دارد از جمله این موارد ایجاد تغییرات عمیق در ساختمان اقتصادی جامعه است که تنها با کمک عوامل مالی و اقتصادی از قبیل سرمایه و نیروی کار میسر نیست بلکه افزایش تحرک اجتماعی و تحولات فکری را نیز لازم دارد.
این اصل گرچه با مفاهیم فلسفی و اجتماعی حقوق بشر تطبیق میکند لیکن امکان اجرائی آن در کشورهای مختلف جهان بخصوص در ممالک در حال رشد،که اعتبار کافی برای انجام این منظور ندارند مواجه با اشکالاتی شده است،میتوان گفت که شکست طرحهای مبارزه با بیسوادی در اغلب کشورهای جهان معلول این علت بوده است و چه بسا که برنامههای مبارزه با بیسوادی بجای تسریع در توسعه اقتصادی موجب رکود آن نیز شده است در صورتیکه برنامههای مبارزه با بیسوادی اختصاص به گروه فعال و مولد جامعه داشته باشد،تأثیر آن در افزایش سطح درآمد فردی و ملی بسیار قابلتوجه است بدین ترتیب بهتر است،بجای اجرای برنامههای وسیع که شامل همه طبقات بیسواد صرفنظر از جنس و سن و نوع فعالیت و محل سکونت میشود و تعلیم خواندن و نوشتن که بازده اقتصادی آن بسیار ضعیف است،به اجرای برنامههائی دست زد که جوابگوی نیازمندیهای اقتصادی کشور باشد.