خلاصه ماشینی:
"آصف الدوله حاجی معاون را احضار و از او تقاضا میکند که جماعتی را جمع و به صحن رفته گنبد را سنگر قرار داده جماعترا متفرق سازد.
آصف الدوله توپچی و سرباز حاضر کرده صحن و گنبد را بومباردمان نموده اهالی را متفرق میسازد.
روز بعد باز طلاب و اهالی در مسجد جمع شده بازار را هم بسته بطرف مسجد گوهرشاد میرفتند.
دستهء حاجی معاون که قبلا گنبد را سنگر خود قرار داده بودند بمردم شلیک نموده از طرفی هم سربازها به کمک آنها رفته جماعت را متفرق میسازند.
راپورت تلگرافی به شاه میرسد آصف الدوله را تلگرافخانه احضار تقصیر را به گردن اهالی میگذارد.
روز هیجدهم صفر باز طلاب جمع شده بازاریها هم متزلزل جلودکاکین خود ایستاده تا چنانچه بلوائی بشود دکاکین خود را فورا بسته و از غارت اموال خود جلوگیری نمایند.
آصف الدوله خود را مجبور دیده که وجهی ما بین طلاب تقسیم و آنها را ساکت نماید."