چکیده:
اندیشة صهیونیسم به سرعت زاده نشد، بلکه همانند هر پدیدة اجتماعی دیگر، در بستر
زمان و درپی شکلگیری حوادث گوناگون تولد یافت. زمینههایی که به زایش صهیونیسم
انجامید، در گوشه و کنار جهان روی داد، و پیش از آنکه به شکل اسرائیل غاصب (رژیم
اشغالگر قدس) ظهور کند، در خارج از فلسطین اشغالی قوام یافت؛ بنابراین جای تعجب
نیست که کنفرانس بال در 1898 در سوئیس ازسوی صهیونیستها به رهبری «هرتصل» تشکیل و
در آن رسما صهیونیسم زاده شود و اندیشة تشکیل یک دولت یهودی شکل گیرد. پس از آن،
صهیونیستها کوشیدند با تلاشهای دیپلماتیک، تصمیمات کنفرانس بال را به اجرا
درآورند؛ ولی ناکامی آنان، «وایزمن» را پس از مرگ هرتصل بر آن داشت تا با اتخاذ
شیوههای عملی مانند تشویق به مهاجرت به فلسطین در تحقق دولت یهودی بکوشند.
البته نرمش و همکاری ترکهای جوان در امپراتوری عثمانی با صهیونیستها، راه را برای
اجرای مقاصد صهیونیستی گشود. افزون بر آن، با بروز و تشدید اختلافات میان ترکها و
شکست و فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، خیانت انگلیسیها به اعراب و
حمایت بیدریغ از صهیونیسم، درخت شوم صهیونیسم و اسرائیل غاصب را بارور کرد.
اعلامیة بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها برای تشکیل یک دولت
یهودی در فلسطین، پایة سیاستهای آیندة انگلیس در فلسطین را بنا نهاد. از آن پس
کنفرانس ورسای، جامعة ملل و میثاق آن را به تصویب رساند، جامعة ملل، کشورهایی را که
باید تحت قیومیت قرار گیرند، تعیین و کنفرانس سانریمو، دولتهای قیم را مشخص کرد.
نتیجة این تحولات، قیومیت انگلیس بر فلسطین بود. انگلیس در دوران قیومیت با اقدامات
مختلف، زمینة اجرای وعدة بالفور و تأسیس دولت اسرائیل را فراهم آورد. در جریان جنگ
جهانی دوم و بهویژه پس از آن، با ضعف امپراتوری انگلیس، حمایتهای همه جانبة
آمریکا، جانشین حمایتهای انگلیس از صهیونیست شد؛ ازاینرو آمریکائیان با جانبداری
از قطعنامة سازمان ملل متحد دربارة تقسیم فلسطین، دست صهیونیستها را برای توسل به
زور برای تشکیل دولت یهودی اسرائیل بازگذاشتند.
خلاصه ماشینی:
"[120] پیمان سایکس پیکو، که طراحی کامل از قراردادهای گذشتة دولتهای استعمارگران برای تجزیة عثمانی و نیز مشهورترین، مهمترین و شاید مؤثرترین آنها بهشمار میرفت، با وعدههای همزمان ارضی بریتانیا به اعراب و صهیونیسم، سر ناسازگاری داشت؛ زیرا به صهیونیستها وعده دادند که سرزمین فلسطین وطن ملی آنان خواهدشد و به شریف مکه اطمینان دادند که گرایشهای ملیگرایانة اعراب نیز به نوبة خود به رسمیت شناخته خواهد شد؛ اما این تناقض به نفع صهیونیستها پایان یافت؛ زیرا در شرایط پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، صهیونیستها بیش از اعراب برای سیاستهای استعماری انگلیس سودمند بودند؛ چنانکه پیشتر، هرتصل با این پندار که «ما میتوانیم بخش دیوار دفاعی اروپا در برابر آسیا باشیم، ما پاسدار تمدن در برابر بربریت خواهیم بود.
[121] اعلامیه بالفور صدور اعلامیة بالفور، که در تولد دولت یهودی ـــ صهیونیستی اسرائیل سهمی بسیار داشت، ناشی از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسیها بود؛ زیرا از یکسو انگلیس برای حفظ منافع خویش در کانال سوئز[122] و مصر و به پاس قدردانی از کمکهای مادی و معنوی یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگی آن کشور در جنگ جهانی اول و در پاسخ به تلاشهای یهودیان آمریکا برای پیوستن آن کشور به انگلیس در جنگ بزرگ و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه برای جلوگیری از تسلیمشدن آن کشور به متحدین[123] و نیز برای خنثی کردن توطئة آلمان در جذب و جلب پشتیبانی صهیونیسم و سرانجام برای قدردانی از خدمات وایزمن[124] در پیشبرد اهداف جنگی دولتهای متفق، به حمایتی جدی از هدفها و خواستههای صهیونیستی پرداخت."