چکیده:
شهر به مثابه مکان زیست جمعی انسان مدرن،بستر فیزیکی زندگی او را شکل میبخشد.حیات شهری متضمن مجموعه روابط رسمی،چندگانه،شبکهوار و چندبعدی است و ساکنان شهر در زندگی روزمرهشان با مؤلفههای متعدد این مجموعه در تماس قرار میگیرند.روند شکلگیری شهرها و فرایند دگرگونیشان میتواند رابطهای متقابل با مراحل تکوین هویت اجتماعی شهر نشینان داشته باشد.هرگاه انسانها در باور جمعیشان به یگانگی و وحدتی در کلیت فرهنگ و هویتشان دست نیابند،نشانهها و آثار آن را میتوان از جمله در بخشهای مختلف زندگی شهری بازشناخت؛نشانهها و آثاری که خود تقویتکننده تشتت در ساختار فرهنگی زندگی شهری تواند بود.براین اساس به نظر میرسد آشفتگی و نابسامانیهای شهرنشینی در ایران منعکس کنندهء بنبست معنایی در زندگی ایرانیان است.سرگردانی و ابهام در تعیین جهت گیریهای اساسی زندگی(فردی و جمعی)اینک به وضوح در جامعهء ایران قابل مشاهده است و صرفنظر از علل کثیرهء موجد آن،میتوان انتظار داشت واجد تأثیراتی در فرآوردههای حاصل این زندگی نیز باشد.لذا شگفتآور نخواهد بود که ناهماهنگی،عدم توازن،تنزل مدیریت شهری گاه تا سرحدی نازلتر از معرفت عامیانه common) (sensw تداخل و پیچیدگی مضاعف و فزاینده مسائل شهری و...همگی به بحرانی در سامانه شهر،حیات شهرنشینان و زندگی شهری منجر شوند.بدین ترتیب،آسیبشناسی مسائل شهری در ایران باید در چارچوب شرایط کلی زندگی ایرانیان مورد بررسی قرار گیرد و لذا پرداختن به سویههای معنایی-فلسفی شهرنشینی در ایران،در بستر ابهام و سرگشتگی میان وضعیت سنتخواهی و تجدد باوری میتواند در این راستا مفید واقع شود.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) نگریستن به شهر به مثابه بستر مکانی مملو از مسائل و معضلات اجتماعی بالاخص در آن دسته از کشورها
سرگشتگیها و دو گانگیهای زیستن در وضعیتهای ناهمگون و نایکنواخت خواهد پرداخت کهسیاسیناشی از ابهام در شرایط زندگی در جامعه ایران است و ریشه در روشن نبودن موقعیت انسان ایرانی در مواجهه با عناصر
بدینسان هویت اجتماعی اشاره به مجموعهای از ویژگیهای مشترک در میان جمعی از افراد دارد که آنها را از مجموعههایی که دارای خصایل متفاوتی هستند متمایز میسازد.
شاید از همین رو است که مقوله هویت اجتماعی در خود تداعیکننده نوعی اصالت و یگانگی قلمداد میشود
جدید و در جریان جهانی شدن سخن به میان میآید آشکار است که مفهوم هویت اجتماعی را در ارتباط
برخی صاحبنظران بیان داشتهاند،وابستگی جغرافیایی یکی از انواع مؤلفههای مؤثر برهویت به شمار میآید (مجموعه نویسندگان،1831:6)و لذا احساس تعلق به شهر و مناطق شهری میتواند در خود تداعیکننده نوعی
خود زمینهساز بحران هویت جمعی شده است)به نظر میرسد هیچ ارادهء منسجمی برای حفظ مؤلفههای
خود پیدا است ساختارهای سیاسی،اقتصادی،روانی و اجتماعی نیز این وضعیت را تقویت میکند و
مورد این مقولات است و از آن میتوان سردرگمی آنها در قبال بناهای با فضا و ساخت متفاوت را دریافت.
(1)در این نمودار،ستون یک معرف درصد کسانی است که روند مسائل شهری رو به افزایش میدانند و ستون دو،درصد
اما در مورد حل این مسائل نیز نظر پاسخ گویان توام با نوعی تشتت و ابهام بوده است.
امور شهری عرصهای از فراخان عمومی انسان ایرانی برای شکل دادن به بخشی از هویت خویش است که در"