چکیده:
در این مقاله با تکیه بر تبیین مونیسم و پلورالیسم، در تحقق و روند انقلابات به تحلیل انقلاب اسلامی اشاره نموده و انحصارگرایی و حذف مخالفان را ناشی از اندیشه مونیستی دانستهاند.
خلاصه ماشینی:
"اما نمیتوان انکار کرد که نظریه مونیستی و یکتاگرایی (توحید مذهبی) استعداد و آمادگی بیشتری برای فردگرایی و استبداد فردی یا طبقاتی یا نژادی و سست کردن فکر پلورالیستی و نفی نظام اجتماعی کثرتگرا و طرد اندیشه و عمل دموکراتیک دارد، تا آنتولوژی پلورالیستی و البته تعین تاریخی نیز گواه آن است.
واپسین کلام اینکه اولا: به تأکید باید گفت که، تمام رفتار و حوادث و جدالهای انقلابی پس از انقلاب ایران (مانند دیگر انقلابها) را نمیتوان فقط به تفکر و معرفت و ایدئولوژی نسبت داد و بلکه شاید بتوان گفت عوامل دیگر از جمله ضرورتها و به ویژه جاهطلبیها و انگیزههای شخصی، سهم مهمتری داشتهاند و ثانیا؛ تحلیل عامل معرفت در خشونتهای انقلابی و حتی افکار پلورالیستی و دموکرات، هرگز بدان معنا نیست که انقلابیون اساسا و ایدئولوژیکمان اعتقادی به دموکراسی و آزادی نداشتهاند و برای همیشه آنرا نفی میکردهاند، تا آنجا که اطلاع دارم و آثار مکتوب نیز نشان میدهد، روشنفکران انقلابی و حتی سازمانهای چریکی و نظریه پردازان انقلابی، عموما دموکراسی را باور داشتند و مدعی بودند برای تحقق رهایی خلق از هر نوع استبدادی مبارزه میکنند، اما اشکالات دیگر (از جمله اندیشه مونیستی یک بعدی و ادعای رهبری انحصاری خلق و خود را نوک پیکان تکامل دیدن و اشتباهات استراتژیک و..."