خلاصه ماشینی:
"کارکرد مجازات حبس در عدالت ترمیمی چیست؟آیا در نظام عدالت ترمیمی جایگاهی برای حبس وجود دارد؟و یا آنکه مجازات حبس در بستر عدالت ترمیمی قابل اعمال است؟چنانچه نظریهی جبران خسارت را به خودی خود بررسی کنیم،پاسخ منفی است.
مساله این نیست که کارکرد مجازات زندان در نظام عدالت ترمیمی چیست؟بلکه این مساله مطرح است که،عدالت ترمیمی در بستر خود چه کارکردی برای زندان به همراه دارد؟و اینکه عدالت ترمیمی با جبران خسارت و اصولی که که بر آن حاکم است چگونه دربارهی موارد نیاز به سلب آزادی از اشخاص،اعمال میشود؟و باز مساله این نیست که حبس با هدف جبران خسارت صورت گیرد؛زیرا،در این صورت،همواره این بیم وجود دارد که،به حبس،مشروعیت بیشتری اعطا شود.
در چنین بستری میتوان گفت زندان جایی برای حبس اشخاص به عنوان آخرین وسیلهی جبران خسارت است و پیشگامان عدالت ترمیمی نیز آن را به این صورت درنظر میگرفتند.
تصور عموم افراد جامعه در مورد روش کارکرد زندان و ابزارهایی که نسبت به محبوسان در حین اجرای حبس رخ میدهد،موجب نارضایتی خاطر بزهدیده نسبت به مجازات زندان میشود؛بهطوری که، بزهدیده اعمال مجازات زندان را متقاعدکننده نمییابد(و این مساله به این دلیل است که نظام آزادی مشروط بیشتر وقتها از نظر شدت،کافی تلقی نمیشود)و از سوی دیگر،احساس ناخوشایندی بزهکار نسبت به شدت مجازات وی به وجود میآید.
اگر چنین کاری محقق نشود،ممکن است تلاشهای صورتگرفته به منظور ترمیمی کردن حبس به دلیل ذهنیتهای کارکنان زندان،عقیم بماند و با برجستهسازی بزهدیدگان و خسارتی که به آنان وارد شده است متولیان امور زندان اعمال طرز تلقی سزادهنده و سرکوبگرانهتر را نسبت به بزهکاران محبوس توجیه کنند."