خلاصه ماشینی:
"از خات درآمد ، و رسبده بود کنار رود .
بی حوصله بود .
ف!وب بود!
همین جا بود که مرد موتلی رموار ابستاله بود .
7 ئا نبود* لافر د بلندبا ، بود و جمسر رخث مشما!
را کذ المشه بود ردی ترک موتود د نط .
گریه بود .
" خدایا کی بود ؟ " کردبادی در آن سوی !ودخانه تنو!ه می کئید و می آمد پبش .
. 06 * مکر پایپز نجود که مرد اش سوأ!!صحید ایی جا .
بعد اذآن هیع مردی نجامده بود .
! بح بود و!ک برف ثته برد ر!ی سرثات ما .
مئل خواب بود .
درخت ما ا!
بودند .
سته بودند و س مم!ید .
توی أدم ماس کشت وآراز ذإمی دا به أسم می خواند .
!وی صو!ت ها دنبال کسی چیزی س کشت و نمی یافت .
7 ن وتث بود که اب ا!
پث درخت ما پید ا شد!!"