چکیده:
علاوه براین،ایده فوق علائق زیادی را در میان محققین و کارگزاران امور برنامهریزی-که در جستجوی کار بست علمی این ایده هستند-دامن زده است.گزارش انجمن برنامهریزی شهری و روستای با نام"برنامهریزی برای محیطزیست پایدار"نمونهای برای بحث حاضر ارائه میدهد. باوجود این التزامات و مفاهیم تفصیلی توسعه پایدار و کار بست آن در طراحی و ارائه خطمشی برای نواحی مسکونی، نسبت به مورد مشابه در برنامهریزی حمل و نقل و سازماندهی صنعت توجهات کمتری به خود معطوف کرده است. ادبیات و متون مربوط به توسعه پایدار پراکنده بوده و شایسته این است که بگونه سیستماتیک گردآوری شود. چهمدلی برای راهنمایی طرحهای محیطی در زمینه 2Lطراحی مسکن وجود دارد؟ پیشفرضها و پایههای عقلانی آنها چه هستند؟ آنها چگونه به اصول و مبانی توسعه پایدار مربوط میشوند؟ اصول و مبانی توسعه پایدار به سه نوع مختلف در [بهبود]محیطزیست مسکونی میتواند کاربرد داشته باشد: 1-بواسطه مفهوم توسعه با تراکم بالا با ساختمانهای کوتاه مرتبه،2-در جستجو برای ابداع اصول طراحی تفصیلی 3-در ایجاد شکلی از شهر که استفاده بهینه از انرژی در آن صورت باشد.هر یک از این سه روش مزایا و معایب مشخصی دارند. خواست برخی از معماران و هواداران محیطزیست 2L(محیط گرایان)خلق شکل شهری بسیار فشرده و از لحاظ بصری چسبیده بهم میباشد که اغلب اینگونه شکلهای فشرده شهری اگر با افراط پرداخته و یا بنحوی دنبال شود که موجب مرسوم شدن- "استاندارشدن"فضای شهری خاصی شود،بسیار غیر واقعبینانه و مضر میباشد. مفهوم توسعه پایدار،به معنی توسعهای است که بتواند در دوره زمانی طولانی بدون اینکه خسارتی به محیطزیست وارد کند،تداوم داشته باشد.این عبارت بهعنوان شعار حزبی سیاستهای زیست محیطی دهه 1990 درآمده است. این توسعه پایدار،به آشکار در اعلامیههای رسمی کمیسیون اروپایی1مورد تأیید قرار گرفته است.علی الخصوص در اعلامیهای سبز درباره محیطزیست شهری،2و در گزارش"دومین سال این میراث مشترک".3
خلاصه ماشینی:
"یک راه پیشروی ما میگذارند که مبتنی بر تجارب ساکنین میباشد، sarkissian, marcus با این گفته تاریخگرایان همسو هستند و آن مردود دانستن راهحل تراکم پایین میباشد به این دلیل که اعتقاد داشتند این تراکم،ساکنین این مناطق را از خدمات شهری دور میکند،اختلاف در رد راهحل زیباییشناسی است-مانند آن راهحلهایی که در راهنمای طراحی essex مطرح شده بود-به این دلیل که این راه حلها عقاید معمول و مرسوم در حوزه مقبولیت اجتماعی و مفاهیم و معانی محلی خانه را نادیده میگیرند.
pydin ادبیات مربوط به تراکمهای مسکونی و توسعه پایدار را مورد تجدید نظر قرار داده است و استدلال میکند که تراکم بهینه عموما بین طیف 03-53 مسکن در هکتار میباشد اگر شخصی میانگین 5 نفر را برای فضای خواب هر خانه بپذیرد همان چیزی که در خانوارهای عادی معمول است طیف بهینه تراکم بیرون از این سطح قرار میگیرد و این نتیجه همان گونه که از تحقیقات به عمل آمده نیز مشهود است بسیار خطرناک میباشد.
املاک و محلههای مسکونی با تراکم بالا و ساختمانهای کوتاه مرتبه یقینا مزایای بیشتری دارند چون از یکطرف از مسائل و مشکلات ناشی از تراکمهای حومهای بسیار پایین-همچنان در ایالات متحده وجود دارد-و از طرف دیگر از مسائل مربوط به بلند مرتبهها-آنچنانکه در بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی بوجود آمده است-اجتناب میکند.
این توسعه بایستی همیشه نشانههای طرحهای قبلی را با ویژگیهای فیزیکی سایت (مقر)درهم ادغام کند و با وجود پذیرش اصول کلی یا انواع ساختمانهای استاندارد برخی از ویژگیهای منحصربهفرد بومی نیز باید در طرح مدنظر قرار داده بشوند هر طرح توسعهای بایستی پیچیدگی بالایی در ترکیب اجزایش بدست دهد و تنوع موجود در شهر مدرن بایستی افزایش داده شود."