خلاصه ماشینی:
"شادزیستن روانشنای دکتر پیمان آزاد (به تصویر صفحه مراجعه شود) شاد بودن و شاد زیستن یعنی چه؟ لفظ being-well به تازگی خیلی در روانشناسی غرب رایج شده است.
دیگر این که مشکل اصلی انسان امروز بیگانگی از خویش،از همگنان خویش و از طبیعت است.
مشکل دیگر انسان این است که او از حضور خود در هستی بهطور فردی آگاهی دارد.
از خود میپرسد چگونه میتوانم بر رنج و حبس و شرمی که تجربه تنهایی و جدایی به من تحمیل میکند فایق آیم؟چگونه میتوانم اتحاد خود را با همسرم و با طبیعت به دست آورم؟علت جدایی من از طبیعت چه بوده است؟از کی و چه وقت مفهوم«من»یا«خود» در ذهن من پیدا شده است؟آیا به واقع،خودی، منی،نفسی،هویتی و یا شخصیتی وجود دارد؟ انسان میداند که بدون آنکه بخواهد آمده است و خواهد رفت.
انسان از بدو احساس تنهایی و بیکسی خود درصدد اتحاد با همگنان خویش برمیآید.
ولی آیا انسان میتواند زیرکی را فرو گذارد؟با مطالبات معوقه چه کند؟انسان باید این وحدت را در ذهن تجزیه شده خویش نیز برقرار کند.
اکنون اگر بخواهیم شاد زیستن را معنا کنیم میگوییم:وقتی رشد عقلانی انسان پسیکولوژیک به جایی برسد که قضاوتهایش عقلانی باشد و با واقعیتهای جاری و موجود سازگار بشود.
شاد زیستن هنگامی ممکن میشود که انسان پسیکولوژیک خودشیفتگی را ترک کند.
اینجاست که روانشناسی موانع رشد را مشخص میکند و معنویت ما را دگرگون میکند که دیگر به مواضع پیشین خود که عصبیت و آسیبپذیری است باز نگردیم.
روانشناسی هم متوجه شده است که درمان گرایشهای عصبی انسان بدون دگرگونی در شخصیت یا ذهن او بهطور کلی ممکن نیست."