خلاصه ماشینی:
"فورد دراینباره چنین توضیح داده است:«با استفاده از این دوربین میتوانم در خلال فیلمبرداری صحنهها با بازیگران صحبت کنم و دربارهء حالتها یا حرکتهای آنها نظر بدهم؛در نتیجه مجبور نیستم هر صحنه را چندبار تکرار کنم.
برای آشنا شدن با فنون تراژدی و آموختن آنها،او ناگزیر به کوشش و تقلای فراوان بود تا به شیوهای مناسب دست یابد؛درحالی که آن دسته از فنون کمدی که او آنها را به کار میگرفت، نسبت به فنون تراژدی نیاز به تغییر و تحول اندکی داشتند، بهطوریکه از فیلم Shamrock Handicap که در سال 5291 ساخته شد تا فیلم صخرهء دو ناوان در سال 4691 میتوان به چشم دید که در این فنون تغییر چندانی صورت نگرفته است.
بههمین نسبت شخصیتپردازی قطعهای هم به فورد کمک کرد که شکل کلی درام خاص و منحصربهفرد خود را بهبود بخشد و هم این نوع فیلم را به تنها زمینهء مناسب برای تحقق استعدادهای او تبدیل کرد.
فورد در حوالی سال 7291 دو نکته را دریافت:اول توانایی سینما برای هنر بودن به واسطهء سبک بود که این خود منجر به نمایان شدن وظیفهء بزرگ هنر خاص او شد؛و آن کمک به مخاطب برای رها ساختن خویش را چنگ ایدئولوژیهای حاکم بود-به هر حال باید پذیرفت که هنر این قابلیت را دارد که چیزهایی را به وسیلهء احساس و عاطفه به ما بفهماند که ما به وسیلهء عقل اصلا به آنها راه نمیبریم.
اما یک نکته قطعی است و آن اینکه،بازیهایی که معمولا نظر ناقدان را به خود جلب میکنند و تحسین مخاطبان را برمیانگیزند نه این نوع بازی،بلکه بازیهاییاند که در آنها فاصلهء بازیگر و شخصیت کاملا آشکار است."