خلاصه ماشینی:
"او ازروزهایی که فیلم نیمه بلند مسافر را ساخته بود با این پرسشمواجه بود که تحت چه شرایطی در سینمای حرفهای بهساختن فیلم سینمایی خواهد پرداخت؟پاسخ کیارستمیاین بود که شرایط فیلم سازی در کانون پرورش فکری کودکانو نوجوانان«فوق العاده»رضایت بخش است،و تهیه کنندۀ او (به تصویر صفحه مراجعه شود)فقط در لحظهای برای دیدن فیلم پیش قدم میشود که جلسۀنمایش عمومی فیلم در پیش باشد،و«در تمام طول کارهیچ دخالتی»در کار او نمیکند.
راهحل یک(1357)به عنوان آخرین فیلم کیارستمی درسالهای قبل از انقلاب،و درست در روزهای پرشورتظاهرات خیابانی مردم بر ضد نظام سلطنتی،تأکیدی برهمان دیدگاه اصلی است که پیش از این در فیلمهای نان وکوچه،زنگ تفریح و تجربه ارایه داده بود:تنهایی انسان و پناهبردن به خود.
کیارستمی در پاسخ به این سؤال که چرا با آدمهایغیر حرفهای به عنوان بازیگر کار میکند میگوید این انتخابدر نخستین فیلمهایش فقط یک نیاز بود؛زیرا او در آن فیلمهابه موضوعهایی میپرداخت که دربارۀ کودکان و نوجوانانبودند و خودش هم در مقام کارگردان آن قدر حرفهای نبود کهقدرت هدایت بازیگران حرفهای را داشته باشد؛اما به تدریجاستفاده از نابازیگران برایش یک نوع انتخاب میشود؛زیراخود زندگی و قرار گرفتن در متن آن را بر بازی کردن،یا بازیگرفتن،ترجیح میدهد و با اطمینان اظهار میکند که درانتخابهای آدمهای فیلمهایش کمتر اشتباه کرده است؛اما خوبمیداند که فقط انتخاب شخصی مناسب کافی نیست،بلکهچگونگی ارتباط با او نیز مهم است.
بایکوت از لحاظ صناعت از سه فیلم نخست مخملباف تاحدودی متمایز است،و حاکی از آن است که او در اینفاصله فیلمهای بیشتری دیده و دست خود را برای کمکگرفتن از عوامل فنی خارج از«حوزه»بازگذاشته است،و ازلحاظ مرامی نیز نشان میدهد که تأکید او بر همان مایههاییاست که در سه فیلم قبلی به آنها پرداخته بود:مرگ،«بازگشت به طری حق»و رستگاری."