خلاصه ماشینی:
"آیا دستیابی به واقعیت و کشف جهان اجتماعی-تاریخی از طریق نمایشیسازی ممکن میشود یا آنطور که جانبداران سینمای مستقیم و مخالفان تعریف گریرسون میگویند،از طریق عدم مداخله در امر واقع یا از طریق ارتباط جدلی بین آنها؟فرض نوشته حاضر این است که فیلم مستند در هر شرایطی سندی سینمایی از جهان اجتماعی-تاریخی است و بنابراین،در نظامی بازنمایانه-نشانهشناختی معنا میشود.
» (*) the-reflexive-mode پساسینما-حقیقت(بعد از وریته)و دورویکرد به شیوه اجرایی بیلنیکولز بعد از چهار شیوهای که ذکر شد شیوه اجرایی(ذهنگرایی جدید)*را نیز به فهرست شیوهشناسی خود افزود که عبارت است از صدور مجوز برای ورود ذهینت(نمایش توجه و عنایت و بازنمایی شخص فیلمساز در مواجهه با موضوع و واقعیت خارجی)به عرصه سینمای مستند.
» رویکرد دوم: اگر بیلنیکولز شیوه اجرایی را در ذهنگرایی(نمایش توجه فیلمساز)تعریف میکند و آن را مجوزی برای ورود به عرصه ذهن تلقی کرده است،خان استلابروتزی در کتاب سینمای مستند جدید:مقدمهای انتقادی(3002) رویکردی اندک متفاوت یا دقیقتر را تشخیص داده است که با رویکرد اجرایی زبان(بنابر نظریه زبانشناختی آسیتن) مطابقت دارد.
چیزی که بیوقفه در تئوری فیلم مستند بدان اشاره میشود،از یکسوی،این عقیده آرمانگرایانه است که رابطه بین تصویر و امر واقع در مستند خالص مستقیم است و، 2lاز سوی دیگر،برغیرممکن بودن این آرمان تأکید میشود و در این وضعیت،برایان وینستون به صورتی عصبی اظهار عقیده میکند که فیلم مستند در آینده،به صورت وحشتزده در برابر یورش جعلیات به دفاع دست خواهد زد: ظاهرا متحمل به نظر میرسد که نتایج فرهنگی این فنآوری[به خاطر دلیل دستکاریهای دیجیتال در تصویر] چند دههای دوام بیاورد."