خلاصه ماشینی:
"*آیا شما این مفهوم را در داستان میخواستید بپرورانید که با احساس بهتر میتوان با خداوند ارتباط برقرار کرد تا عقل و خرد؟ خرد شاید بتواند عقل ما را اقناع کند،فقط در حد اقناع؛ولی به حد آرامش یا اینکه ما زندگی میکنیم و متکی هم باشیم به یک نیروی بینهایت،استدلالها نمیتوانند ما را برسانند.
هنوز هم اعتقاد من این است که ما خودمان دقیقا میدانیم که کار خوب چه هست،اگر عمل نمیکنیم و مسئله را کمی پیچیده میکنیم،این به خود ما برمیگردد.
*آیا جایزه دیگری جز جایزه جشنواره انجمن قلم ایران،به کتاب«روی ماه خداوند را ببوس»داده شده است؟ این کتاب بعد از چاپ در سرای اهل قلم نمایشگاه بین المللی کتاب مورد نقد و بررسی و تقدیر قرار گرفت.
اینکه خداوندی وجود دارد یا ندارد شاید برای ما که خیلی توجه نمیکنیم و راحت زندگی میکنیم مشکلی نباشد،ولی اگر برای کسی مساله بشود و روحش را خراش بدهد این پرسش بنیادی که از بسیاری از پرسشها مهمتر و عمیقتر است،طبعا به دنبال پاسخ میگردد،گیرم که پاسخش مرا قانع نکند،ولی خودش را قانع میکند.
منظورم این است که شما به صورت عینی چنین شخصیتی را دیدهاید؟ وقتی فیلم پری ساخته شد،در مصاحبهای که آقای گلمکانی با آقای مهرجویی داشت،همین سوال را کرد که آیا این آدمها وجود دارند که شما در موردشان فیلم میسازید(چون آدمهای خاصی هستند که البته این آدمها را هم از سالینجر گرفته بود).
حالا مرا قدری و به نوعی تحویل میگیرند و به نوعی هم نمیپذیرند به همین دلیل ساختاری که بیماری مزمن ما روشنفکران است که باند خودشان را فقط میبینند ولو اینکه کار ضعیفی انجام داده باشند."