چکیده:
پوشش و حجاب به مثابة رسانهای ارتباطی و به عنوان کنشی اجتماعی، از یک سو تحت
تأثیر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و از سوی دیگر، متأثر از
کنشگران اجتماعی اعم از زن و مرد میباشد. در طی سالهای پس از انقلاب، بر اثر
آسیبپذیری درونی جامعه و تهدیدهای بیرونی، انتقال فرهنگی حجاب با اختلال مواجه
گردید و عدم رعایت حجاب اسلامی، موجب جریحهدار ساختن وجدان جمعی و تبدیل آن به
عنوان مسألهای اجتماعی شد. به اعتقاد نگارنده وضعیت فعلی پوشش زنان در جامعه با
تدقیق در فرآیند تغییرات ارزشی جامعه از فرامادی به مادی، توسعه شتابان، برون زا و
نامتوازن دوران پس از پایان جنگ تحمیلی قابل تبیین میباشد. مسأله حجاب به عنوان
آسیبی اجتماعی، در سطح جامعه و نمادی از مسائل اجتماعی، در عمق جامعه است که اصلاح
و ترمیم آن، نیازمند مهندسی فرهنگی و اتخاذ سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در این
راستا است.
Clothing and hijab، as communicative media and social acts، are under the influence of cultural، social، political، and economic structures، on the one hand، and under the influence of social actors such as men and women، on the other hand. During the years after the Islamic Revolution، the Cultural Revolution for encouraging people to observe hijab did not quite succeed because of the internal vulnerability of the society and external threats. Thus، not observing hijab hurt the collective conscience of the nation and turned it into a social problem. I believe this problem can be accounted for through scrutinizing the process of the change of social values from extra-material to material and the rash، externally-driven، asymmetric development after the imposed war. Hijab as a social impairment is on the surface of the society but as sign of social problem is rooted in the depth of the society removing of which needs cultural engineering and adopting appropriate social and cultural policies.
خلاصه ماشینی:
"پیشنهادها: حل مسأله حجاب به عنوان مسأله اجتماعی و پدیدهای فرهنگی مستلزم راهکارهای اجتماعی در دو سطح خرد و کلان بهطور همزمان میباشد که به برخی از آنها به شرح ذیل اشاره میشود: 1- مهندسی فرهنگی و اصلاح به موقع ساختار ارزشی و روابط اجتماعی جامعه بر محوریت معرفت دینی و باورهای مذهبی؛ 2- اتخاذ راهبرد توسعه درونزا، متوازن و متعادل و همه جانبه مبتنی بر عدالت، آزادی و معنویت؛ 3- گسترش وفاق و انسجام اجتماعی از طریق وسعت بخشیدن دایره دوستیها در مقابل دشمنیها، افزایش پیوندهای اجتماعی، کاهش کنترل اجتماعی رسمی و افزایش احساس تعلق خاطر، تعهد، اعتقاد به اعتبار اخلاقی هنجارهای اجتماعی، احساس مسئولیت نسبت به رعایت قوانین و مقررات، احساس وظیفه اخلاقی نسبت به دیگران، پرنمودن وقت و صرف انرژی افراد در فعالیتهای اجتماعی و محتوایی زندگی روزمره، افزایش امید نسبت به آینده و اعتماد نسبت به نظام سیاسی؛ 4- جلب مشارکت عمومی، مدنی و دولتی برای توسعه فرهنگ عفاف و توسعه فرهنگی، زدودن مظاهر غرب زدگی، آراستن جامعه به فضایل اخلاقی، تعمیق عفاف در خانواده و جامعه، تبیین دایمی جایگاه والای زن در اسلام؛ 5- توسعه فرهنگ عفاف و حجاب از طریق روشهای ذیل (ذوالفقاری، 1385: ص91 با تصرف و اصلاح نگارنده): الف) روش اقناعی: استدلال عقلی، شرعی و اجتماعی در مورد آثار مطلوب فردی و اجتماعی حجاب."