چکیده:
با توجه به گسترش اندیشهء پسامدرن در تمامی ابعاد زندگی انسان غربی،نگرشهای الهیاتی پسامدرن نیز بروز یافته و اندیشمندان بسیاری را به طرح دیدگاههایی متفاوت نسبت به این نگرش واداشته است.در این مقاله،پس از بررسی خاستگاه اصلی اندیشهء پسامدرن در دیدگاه کسانی همچون نیچه،هایدگر و دریدا و کلیدهای اصلی فکر آنها، نگرشهای مختلف و متنوع الهیات پسامدرن در چهار جریان عمده که متاثر از خاستگاههای متفاوت هستند باز نموده و ارائه شده است.این چهار جریان متعلق به تایلور،گریفین،ماریون و الهیات سلبی عرفانی مورد توجه هارت هستند که سایر نگرش ها را به نحوی در خود منطوی دارند.سپس با ارزیابی بنیادهای فکری الهیات پسامدرن، خاستگاه غربی و پیشنیهء مسیحی آن باز نموده شده و در پژوهش نهایی،نسبت این نگرش با الهیات اسلامی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،پس از بررسی خاستگاه اصلی اندیشهء پسامدرن در دیدگاه کسانی همچون نیچه،هایدگر و دریدا و کلیدهای اصلی فکر آنها، نگرشهای مختلف و متنوع الهیات پسامدرن در چهار جریان عمده که متاثر از خاستگاههای متفاوت هستند باز نموده و ارائه شده است.
اگر تلاش برای نیل به معرفت مطلق همان کنکاش برای مفاهیمی کاملا واضح و متمایز و برای حقایق کاملا یقینی باشد و فلسفه نیز این تلاش را محور فعالیت خویش برای نیل به آن بداند،در آن وصرت پسامدرنیسم به جای اعلام مرگ خدا توسط نیچه،پایان فلسفه را عنوان بیانیه خویش قرار میدهد REP,) (Postmodernism اندیشمندان پسامدرن به صورتهای مختلفی از خداوند سخن میگویند.
1831،ص 741) الهیات پسامدرن همچون الهیاتی سلبی-عرفانی و دیدگاه کوین هارت با توجه به فلسفهء پسامدرنی هایدگر و دریدا،پرسشی را که الهیات پسامدرن مطرح میکند کاملا روشن است:یک گفتمان باید چگونه باشد که با اینکه گفتمانی الهیاتی است اما کاملا مراقب باشد تا از فرو غلطیدن در متافیزیک که محل تلاقیای برای معرفت وجودی-الهیاتی،متافیزیک حضور و منطق محوری (logocentrism) است پرهیز کند؟اما از آنجا که هایدگر و دریدا بر این توافق دارند که نمی توانیم کاملا تصمیم بگیریم از متافیزیک گذر کرده و آن را دور اندازیم،چنین الهیات پسامتافیزیکیای رهایی موفقی از هر گرایش متافیزیکی نخواهد بود بلکه مبارزهء سختی علیه سرسپردگی به آن گرایشها خواهد بود.
در خصوص این رویکرد دو نکتهء اساسی وجود دارد که باید برای تحلیل این دیدگاهها به آن توجه داشت: اول آنکه:دیدگاه پسامدرن واکنشی تاریخی در قبال آنچه در غرب مدرنیسم خوانده میشود بوده است."