خلاصه ماشینی:
"در این میان،آپایرون شامل همهی عناصر جهان است و شیء نامتناهی،از گرما و سرما برای ایجاد صفات کیفی گوناگون در حوزهی تجربهی ما استفاده میکند.
به این معنی که آیا مادهی کیهانی نهایی،فقط یک جوهر اساسی است(به اصطلاح تخصصی، واحدانگاری مابعد الطبیعی)یا جواهر متکثره؟(کثرتگرایی مابعد الطبیعی) گزنوفانس،الهیدان20الئائی تحقیق دربارهی ماهیت واقعیت نهایی به زودی دچار مشکلات دیگری شد؛همچون مسائلی که توسط گزنوفانس کلفنی مطرح شده بودند.
علاوه بر آن،چون خدا خودش ثابت است،بالضروره جوهر نهایی که جهان از آن تشکیل شده نیز بدون تغییر است و در نتیجه فاقد خاصیت زندهانگارانهی ماده است که توسط حکمای میلتوسی اصل قرار داده شده بود.
به خاطر اثبات بی معنایی نتایجی که توسط اتمیستها مطرح شده بود(کسانی که بر این باور بودند که جهان شامل تعداد زیادی واحدهای کوچک نامحدود است)،زنون خاطرنشان ساخت که اگر اتمها حتی دارای کوچکترین ابعاد یا هر اندازهی دیگری باشند،امکان آن هست که شکسته و تقسیم شوند.
قبول این نتیجه که فضای تهی حتی وجود ندارد، بیمعنی است و بیمعنایی آن هم روشن میشود که اگر ما فضا را به صورت نقطهی پایانی در یک نقطهی مشخص مجسم کنیم و بپرسیم آن سوی دیگرچه چیزی است،آیا هنوز فضای بیشتری وجود دارد؟ زنون با اتمیستها و سایر کثرتگرایان مابعد الطبیعی با پاردوکسهایی که در پی میآید،به معارضه پرداخت.
همهی این نظامهای فکری در دو فرض مهم باهم توافق داشتند:اول این که واقعیت شامل جواهر کثیری است(کثرتگرایی مابعد الطبیعی)، دوم این که سازوکاری وجود دارد که شیوهی عملکرد آن عناصر و جواهر را تبیینم میکند."