چکیده:
در این مقاله، شاخص تجارت در، ن صنعت (IIT) ایران با استفاده از معیار گروبل و لوید، بر اساس طبقه بندی شش رقمی کدهای تعرفه ای (HS) محاسبه گردیده و به عنوان متغیروابسته مدل رگرسیونی تجارت درون صنعتی به کار گرفته شده است. در مطالعه حاضر، برای بررسی دقیق تر و کسب نتایج قابل اطمینان، از روش برآورد پانل برای بررسی عوامل تعیین کننده تجارت درون صنعت به تفکیک عوامل خاص کشوری، در دوره زمانی 2001-1997 استفاده گردیده است. بر اساس نتایج این مطالعه، تشابه درآمد ناخالص ملی و اندازه بازار دو کشور موجب تقویت تجارت درون صنعت متقابل آنها می شود.، از طرف دیگر تفاوت در سطوح درامدی و اندازه بازار کشورهاIIT را محدود می کند. همچنین تجارت درون صنعت با مسافت بین دو کشور همبستگی منفی دارد. متغیرعدم توازن تجاری هیچ گونه اثر معنی داری برIIT ندارد. در مجموع نتایج مطالعه حاضر، نشانگر اهمیت عوامل تعیین کننده خاص کشوریIIT است. این در حالی است که نظریه های تجارت درون صنعت، اصولا ویژگی های صنعتی را مدنظر قرار می دهند.طبقه بندی JEL: F14، O24.
In this paper، some of the various sources of intra industry trade described in the literature are combined in a panel regression analysis to determine if these proposed behavioral causes could be empirically verified. The dependent variable is Grubel & Lloyd index. The index is measured at the 6-digit level of harmonized commodity description and coding system in the period 1997-2001. The results of our econometric study support the hypotheses put forward in literature as far as the common characteristics of the countries in question are mostly concerned. Thus، the regression coefficients of the average gross national income، income inequality، average country size، inequality in country size and distance، all have the expected sign and are statistically significant in 10 percent level in the fixed effect model. The trade imbalance coefficient has its expected negative sign and is statistically insignificant.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مبانی نظری عوامل تعیینکننده تجارت درون صنعت، از جمله مطالعات بالاسا (1986)، هلپمن (1987)، برگاستراند (1990) و هوملز و لوینسون (1995) و همچنین مدلهای IIT در مطالعه حاضر ویژگیهای خاص کشوری تعیینکننده تجارت درون صنعت بین ایران و سایر کشورهای جهان در دوره زمانی 2001-1997 شامل متوسط درآمد ناخالص ملی (GNI) دو کشور، متغیرلیندر برای نشان دادن تفاوت سطوح درآمدی دو کشور، اندازه بازار، تفاوت در اندازه بازار و فاصله مورد توجه قرار گرفتهاند.
جدول 1- نتایج تخمین مدل تجارت درون صنعت IIT متغیرهای توضیحی روش دادههای ترکیبی Pooling اثرات ثابت Fixed Effects اثرات تصادفی Random Effects مقدار ثابت C 52/0 (49/4) - 46/0 (47/3) میانگین درآمد ناخالص ملی AGNI 01/0 (92/3) 02/0 (96/1) 01/0 (69/1) تفاوت درآمد ناخالص ملی DGNI 01/0- (91/3-) 01/0- (67/1-) 01/0- (52/1-) میانگین جمعیت APOP 0015/0- (71/0-) 07/0 (35/2) 0007/0- (17/0-) تفاوت در اندازه جمعیت DPOP 0002/0 (22/0) 04/0- (17/2-) 0002/0- (08/0-) عدم توازن تجاری IMB 28/0- (13/2-) 17/0- (25/1-) 18/0- (69/1-) 09/0 61/0 60/0 تعداد مشاهدات 215 215 215 آماره F Freamer (0)56/7 آمارههاسمن (H) (0) 32/13 مقادیر آماره محاسبه شده، در پرانتز آورده شده است.
با توجه به نتایج برآورد انجام شده برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر تجارت درون صنعت بر اساس ویژگیهای کشوری میتوان گفت: 1) میانگین درآمد ناخالص ملی که به عنوان یکی از متغیرهای جانشین برای بیان تشابه سطوح درآمدی ایران و شریک تجاری آن به شمار میرود، بر حجم تجارت درون صنعت بین آنها اثرگذار است."