چکیده:
تبیین حقیقت علم و چگونگی دسترسی به واقع از جمله مباحث عمیق و پرماجرائی است که فیلسوفان از آغاز
پیدایش فلسفه تاکنون به آن توجه داشتهاند و سنگینی آن را بر دوش خود احساس نمودهاند و هنوز نیز از معماهای
ناگشوده فلسفی بهشمار میآید. در فلسفه اسلامی این موضوع از جهت رابطه ادراک با شئ ادراک شده و رابطه ادراک با
شخص ادراک کننده مورد توجه قرار گرفته است. این بحث با توجه به تعریف علم به تمثل حقیقت شئ یا حضور ماهیت
شئ در نزد مدرک همواره با اشکال معروف اجتماع جوهر و عرض مواجه بوده است و به آراء گوناگونی انجامیده است:
1) نظریه کیفیت ذات اضافه 2) نظریه شبح 3) نظریه ماهوی در تبیینهای مختلف.
در این مقاله پس از بیان چگونگی تحول آراء فیلسوفان مسلمان در این موضوع به بررسی، تحلیل و ارزیابی هر یک
از این نظریات پرداخته، پیش فرضها، عوامل مؤثر بر شکلگیری آنها، همچنین اشکالات وارد بر آنها را بر اساس
ملاکهای سازگاری(consistency)، استقلال(independence)، تمامیت(completeness) و میزان مقاومت آنها در برابر
حملات شکاکانه بیان مینمائیم.
خلاصه ماشینی:
علامه قوشجی، علامه میر صدرالدین دشتکی، صدرالمتألهین، علامه دوانی، ملا عبدالرزاق لاهیجی ، با اعتقاد به حضور ماهیت شئ نزد مدرک از نظریه ماهوی دفاع نموده، هر یک تبیینی از آن ارائه نمودهاند و بالاخره ملارجبعلی تبریزی وجود ذهنی را از اساس منکر شده است.
ق) است، به انکار وجود ذهنی میپردازد و برای اثبات نظریه خود با استناد به دو مقدمه که اوّلی را بدیهی و دوّمی را نظری و مبرهن تلقی میکند، چنین استدلال میکند: 1) اگر علم به شئ از طریق حصول صورت شئ در ذهن حاصل میشود، پس صورت ذهنی شئ باید از نوع صورت شئ خارجی باشد، چرا که شناخت جوهر از عرض و شناخت صورت انسان از صورت فرس ممتنع است.
1) بررسی و تحلیل نظریه ابنسینا ابنسینا در تعریف علم به تمثّل حقیقت شئ در نزد مدرک و نیز شناسایی شبهه معروف اجتماع جوهر و عرض بر سایر فیلسوفان مسلمان تقدم دارد و از این جهت از اهمیت بهسزائی برخوردار است بهویژه که به شبهه مذکور قبل از طرح بحث وجود ذهنی پی برده است و با لحاظ تفاوتهای وجود ذهنی با وجود خارجی به آن پاسخ داده است.