خلاصه ماشینی:
"مسیحیت اما از نظر شجاعی زند دینی تجزیگراست زیرا عیسی گفته است:«کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا بسپارید»و «بدیهیترین مفهوم این عبارت،صحه گذاردن بر تمایز و استقلال عمل دین و دولت،به عنوان نهادهای«خدا»و«قیصر»میباشد»(همان:73) شجاعی زند همچنین به آرای سنپل و بویژه به آرای سن آگوستین ارجاع میدهد تا تجزیگرا بودن مسیحیت را نشان دهد.
اما همین گونهشناسی ناکارآمد بدین دلیل مورد اتکای شجاعی زند قرار گرفته که به وی امکان میدهد وقوع سکولاریزاسیون را در جوامع مختلف به ویژه در جوامع مسیحی و مسلمان ماهیتا متمایز معرفی کند و وقتی شما قائل باشید که مسیحیت و اسلام جوهرا با هم تفاوت دارند،جوامع مسیحی بنیادا متمایز از جوامع مسلمان و نیز حکومت کلیسایی بنیادا متماز از حکومت دین در جوامع اسلام است،آن گاه با تاءکید و صراحت بیشتر میتوانید از تمایز نوع سکولاریزاسیون در جوامع مسیحی و اسلامی سخن بگویید.
و در اینجا باز میبینیم که کارآمدی و ناکارآمدی دین از نظر شجاعی زند به ادارۀ جامعه مربوط میشود و بدین ترتیب،اداره سیاسی جامعه بر مبنای دین مهمترین شاخص ارزیابی کارآمدی دین معرفی میشود: از آنجا که دین در جوامع دینی،نقش و مسئولیت سنگینی را پذیرفته و با در اختیار گرفتن عنان حکومت،داعیۀ بس بزرگی دربارۀ ایجاد جامعه سالم و پرورش انسانهای کامل،یا لااقل رهسپاری به سوی چنین اهدافی را مطرح کرده است،اتفاقا نبرد سرنوشتساز و نهایی میان عرف و دین در جبهۀ توسعه و کارآمدی رخ خواهد داد و توانایی یا ناتواناییهای دین در راهبردن جامعه به سوی آرمانهای اجتماعی و دنیوی و نیل به برخی از اهداف میانی،تعیینکنندۀ چهرۀ پیروز و مشخصکنندۀ خصوصیات این فرآیند از حیث شدت و شتاب و عمق و گسترۀ عرفی شدن خواهد بود(همان:336)."