خلاصه ماشینی:
"اما من نمیدانم که نسل امروز در قالب یک جنبش جمعی که به آنها اجازه میدهد تا اهداف خود را نظاممند و سازمانیافته بیان کنند،گرد هم جمع شدهاند یا خیر؟حس خودباختگی و از همگسیختگی شدید که اکنون در فرهنگ ما وجود دارد سبب شده که این جوانان بیشتر در معرض تعالیم بودایی قرار گیرند و برای کشف یک مفهوم جدید از هویت فردی که ریشهای در هویت فرهنگی ندارد،مستعدتر شوند.
شما در پایان کتاب خود ''ذن در آمریکا``اشاره کردهاید که تطابق بودیزم با فرهنگ آمریکایی از نظر کیفی با هر نوع سازگاری دیگر که در گذشته داشته،متفاوت است،زیرا بودیسم در تلاش برای نفوذ به جامعه آمریکا،مجبور است خود را با جامعهای هماهنگ کند که به گفته شما''از درک یا توجیه تجربه اشراق،ناتوان است``در این باره توضیح دهید.
نظام اجرایی کلیسا،عاقبت همه مسائل ریز و درشت عرفانی را رد کرد تا جایی که دیگر هیچ عامل عرفانی در آن وجود نداشت،پرسش این است:شما چگونه میتوانید چیزی را در درون فرهنگ حفظ کنید تا سنت اشراق در قالب یک نوع بودیسم سکولار عملا بتواند به وظیفه روشنگری و بیداریبخشی خود عمل کند؟چگونه میتوانید به تداوم یک گفتمان کمک کنید؟در کلیسا،گفتمان از بین رفت، حداقل تا جایی که ما میدانیم.
وقتی درباره شناخت ماهیت ذهن صحبت میکنید، آیا منظورتان ادراک''امر مطلق``است یا مفهومی از واقعیت غیردوگانه؟آیا تفاوت بین آنچه که شما اخلاق مسیحی نامیدید و آنچه که بودیسم به عنوان دیدگاه اخلاقی عرضه میکند،از یک ذهن بیدار یا نوعی شناخت از واقعیت غیردوگانه ناشی میشود؟ بله،اما دوباره میگویم تعداد بسیار معدودی از مردم حقیقتا میتوانند حرارت زندگی در یک واقعیت کاملا غیردوگانه را تحمل کنند."