چکیده:
نسبت زبان و اخلاق معمولا بدینگونه توصیف میشود که آنچه میگوییم (یا نمیگوییم)ممکن است از حیث اخلاقی درست یا نادرست باشد. اما نوئل لویناس،فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی،بر آن است که این نسبت بسیار بنیادیتر است؛به این معنی که زبان با اخلاق و دیگری پیوند ذاتی دارد.
در این مقاله نشان داده میشود که لویناس چگونه با تمایزی که میان «گفته»و«گفتن»و دلالت آنها مینهد،بر وفق فلسفهء دیگراندیش خود، این نسبت بنیادین و وجوه پیدا و ناپیدای آن را از منظری پدیدار شناسانه کاوش میکند.همچنین این مقاله نشان میدهد که او با طرح اندیشهء تحویل«گفته»به«گفتن»میکوشد روندی را توصیف کند که ما را به سر چشمهء زبان میرساند.
در انتها نیز به اهمیت و امتیاز این قسم نگرش به زبان در قیاس با نگرشهایی که وجه غیرنگرانهء زبان را به دیده نمیگیرند،اشاره خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"نسبت بسیار بنیادیتر است؛به این معنی که زبان با اخلاق و دیگری پیوند
ساحت بنیادینی وجود دارد و زبان در مقام مخاطبه با دیگری فعلی اخلاقی است.
واقع میشود،رخداد گفتار،سخن گفتن با دیگری یا تخاطب میان انسانها به کار رفته است.
آغازین قرار گرفتن در معرض دیگری است با پوست و گوشت خویش در بستر
21بر این اساس،لویناس بر آن است که رابطهء اصیل با دیگری رابطه با متعلق
لویناس در جای دیگری از همین کتاب میگوید:«سخن گفتن...
نسبت به اندیشهء لویناس مطرح شده است،پاسخ میدهد:«نتیجهای که از این بحث دربارهء گفتار غیرکلامی
ادعا استوارند که رابطهء اخلاقی به نزد لویناس بر گفتار (discourse) مبتنی است و گفتار صرفا به معنای کلام
آنچه لویناس از این تمایز در نظر دارد،بسیار ساده است:در هر اظهاری میتوان
«نزدیکی»او؛و این خطاب قرار دادن در بنیاد خود نسبتی اخلاقی است.
سخن گفتن دارد،ولی این سخن گفتنی است مقدم بر سخن گفتن؛متهم تنها برای
به هر تقدیر،جان کلام لویناس این است که بنیاد زبان و بنیاد دلالت گفتن روابطی از
دشواری کار لویناس در این است که به نظر میرسد گفته چنان اقلیم زبان را به تصرف
خود درآورده است که حتی فیلسوفی که پروای دلالت گفتن را دارد ناگزیر است این پروا
گفتن ناگزیر است که حامل گفتهای باشد و بدون گفته نه فلسفه در کار خواهد بود،نه
آنچه از مجموع«گفته»های لویناس دربارهء زبان یا گفتار برمیآید،نگرشی است که
سرچشمهء زبان را از منظری اخلاقی محل کاوش قرار میدهد و از این راه به ساحت"