چکیده:
شاهنامهی فردوسی سرشار از نکتههای ناشناخته و مبهم است.این متن ارزشمند که مایهی مباهات مردم ایران است.درگذر روزگاران و با دلایل مختلف دستخوش تغییر و تصحیفهای گوناگون شده و در نتیجه،از صورت اصیل خود که زادهی طبع حکیم طوس میباشد،دورافتاده است.گاه کاتبان با افزودن یک حرف ربط،موجب شدهاند ساختار دستوری یک بیت تحولیافته و معنایی برخلاف آنچه موردنظر فردوسی بوده است،بدهد.در این گفتار،دو صورت از یک ساختار دستوری که با عبارت«چنین گفت که»یا«چنین گفت:»آغاز میشوند، مورد بحث قرار گرفته است و در بیت موردنظر صورت چنین گفت،با فاعل تأویلی که به صورت جمله بعد از آن آمده،ترجیح داده شده و یکی از مشکلات معنایی و منطقی موجود در بیت برطرف شده است.
خلاصه ماشینی:
"نسخههای کلالهی خاور،تصحیح محمد رمضانی،ج 3،ص 803 و دکتر دبیرسیاقی،ج 3،ص 5441،ابیات مورد بحث را به صورت زیر ثبت نمودهاند: غمی گشت از آن اشتر اسفندیار گرفت آن زمان اختر شوم خوار چنین گفت آنکس که پیروز گشت سر و بخت او گیتیافروز گشت بدونیک هردو ز یزدان بود لب مرد باید که خندان بود در کتاب نبرد اندیشهها در حماسهی داستان رستم و اسفندیار،توضیح و تصحیح دکتر جوینی نیز این ابیات به همان شکل که دکتر دبیرسیاقی و محمد رمضانی ذکر کردهاند،آمده است،با این تفاوت که به جای«سر و بخت»آقای دکتر جوینی«سر بخت»را ترجیح دادهاند.
به عنوان مثال،تنها توجه به ابیات زیر کافی به نظر میرسد: نخست آفرین کرد به کردگار که زو دید نیکوبد روزگار (شاهنامه،6،ص 693) بدونیک هردو ز یزدانشناس وزو دار تا زنده باشی سپاس (شاهنامه،ج 6،ص 104) که او داد بر نیکوبد دستگاه خداوند خورشید و تابنده ماه (شاهنامه،ج 6،ص 152) 3-نتیجه براساس آنچه گذشت،صورت صحیح ابیات مورد بحث چنین خواهد شد: چنین گفت آن کس که پیروز گشت سر بخت او گیتیافروز گشت: «بدونیک هردو ز یزدان بود لب مرد باید که خندان بود» و فاعل«گفت»یکی از حکما و خردمندانی خواهد بود که فردوسی بارها از زبان آنان،سخنان حکیمانه و اندرزهای خود را بیان نموده است،نه اسفندیار که فردوسی عملا چهرهای سبکسر و بیخرد از وی ترسیم کرده که برای دستیابی به قدرت حاضر است به هر کاری تن در دهد."