چکیده:
در میان شخصیتهای شاهنامهای،ناصر خسرو بیش از همه به فریدون دلبستگی دارد و در مجموع از تلمیحات شاهنامهای به هشت منظور:دعوت به عبرتاندوزی،تصویرسازی،تمثیل،نماد شکوه ظاهری،تبیین مسایل حکمی و تعلیمی،مدح،انتساب اندرز به شخصیتهای شاهنامهای و وصف خویشتن استفاده کرده است. در دیوان ناصر خسرو چند نمونه از اشارات حماسی-اساطیری دیده میشود که اصطلاحا میتوان«ظرایف و نوادر تلمیحات شاهنامهای»این شاعر نامید و عبارت است از:زنده بودن ضحاک در بند دماوند،رام شدن دد و دام در برابر فریدون،ایجاد ایهام تناسب برمبنای نام و داستان هوشنگ،توجه به روایت گیاه تباری نخستین زوج بشری در اساطیر ایرانی و جنسیت عناصر اربعه در باورهای باستانی ایرانیان. در حاشیهی بحث ناصر خسرو و فردوسی داستان دیدار ناصر خسرو از رباط چاهه و استفادهی جنبی از دیوان او در یکی از مباحث فردوسیشناسی نیز قابل ذکر است.با توجه به استمرار پرفروغ جریان-یا سنت-تاثیر شاهنامه در متون نظم و نثر پس از آن،ناصر خسرو نیز به عنوان یکی از نمایندگان برجستهی تفکر و فرهنگ ایرانی در دایرهی این نفوذ قرار گرفته و برخلاف دیدگاههای افراطی یا تفریطآمیز در این باره،به احتمال فراوان مآخذ بسیاری از تلمیحات حماسی- اساطیری او حماسهی ملی ایران بوده است. بعضی از دلایل و احتمالات توجه و تمایل ناصر خسرو به شاهنامه عبارت است از:دبیری وی و ضرورتا تسلط بر ادب فارسی و عربی، جامعیت علمی ناصر خسرو،وطنگرایی او،خردمداری ناصر، عنایت شدید وی به مذهب اسماعیلی و شاید روحیات ملی در خاندانش.
خلاصه ماشینی:
"مجلهی مطالعات ایرانی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی مرکز تحقیقات فرهنگ و زبانهای ایرانی دانشگاه شهید باهنر کرمان سال ششم،شمارهی یازدهم،بهار 6831 یادداشتهایی دربارهی نکات و اشارات شاهنامهای دیوان ناصر خسرو* دکتر رحمان مشتاقمهر دانشگاه تربیت معلم آذربایجان دکتر سجاد آیدنلو دانشگاه پیامنور اورمیه چکیده با توجه به استمرار پرفروغ جریان-یا سنت-تاثیر شاهنامه در متون نظم و نثر پس از آن،ناصر خسرو نیز به عنوان یکی از نمایندگان برجستهی تفکر و فرهنگ ایرانی در دایرهی این نفوذ قرار گرفته و برخلاف دیدگاههای افراطی یا تفریطآمیز در این باره،به احتمال فراوان مآخذ بسیاری از تلمیحات حماسی- اساطیری او حماسهی ملی ایران بوده است.
2-گونههای اشارت شاهنامهای دیوان ناصر خسرو ناصر خسرو از تلمیحات شاهنامهای به چند منظور مختلف در شعر خویش استفاده کرده است که به مهمترین آنها با ذکر نمونههایی اشاره میشود: 2-1-دعوت به عبرت اندوزی ناصر خسرو با یادآوری فنای بزرگان باستان،پیوسته بر این نکته پای میفشرد که«دل به دنیا در نبندد هوشیار»21برای نمونه: کوت فریدون و کجا کیقباد؟ کوت خجسته علم کاویان؟ سام نریمان کو و رستم کجاست؟ پیشرو لشکر مازندارن بابک ساسان کو و کو ارشیر؟ کوست؟نه بهرام نه نوشیروان این همه با خیل و حشم رفتهاند نه رمه مانده است کنون نه شبان (ص 41) در این نوع کاربرد یکبار ناصر خسرو از تناسب موسیقایی نیز بهره گرفته و «گرگین»را از همین روی همنشین«گرگان»کرده است31: شهر گرگان نماند با گرگین نه نشابور ماند با شاپور (ص 67) 2-2-تصویرسازی به دلیل غلبهی کیفی و حتی کمی اندیشههای دینی-اعتقادی و تفکرات ناصر خسرو در اشعاری،معمو لا جنبهی شعری و هنری این سرودهها نادیده گرفته و چهبسا تصور میشود که ناصر خسرو از منظر شور و عاطفه و تصویر شاعرانه دارای پایگاهی درخور نیست،اما اگر دیوان وی با کنار گذاشتن لایههای اندیشگی و حکمت و فلسفه و صرفا از نظر صور خیال بررسی شود«خواهیم دید که در شعر او عنصر خیال در بلندترین نقطهی اوج قرار دارد»(شفیعی کدکنی،8731:055)و جالب این که وی برای آفرینش برخی تصاویر شعری و توصیفهای خویش از تلمیحات شاهنامهای بهرهمند شده است که این استفادهی لطیف و هنری از سوی سرایندهای که بیشتر به داشتن شعر خشک و ملالآور (حکمت محض)معروف است،سخت قابل توجه است."