چکیده:
در چند دههء منتهی به پایان قرن بیستم و متأثر از عوامل و تحولات گوناگون،جهان شاهد رویش و گسترش نوعی از جنبشهای جدید اجتماعی گردیده است که با جنبشهای پیش از خود تفاوتهایی اساسی دارند.این جنبشها که منتج از صورتبندی جدید اجتماعی و فرهنگی هستند،با فراتر رفتن از نیازها و مطالبات صرفا مادی،و رویکرد اقتصاد-محور و منفعت-پایه و خصلت طبقاتی،بر مطالبات هویتی تمرکز مینمایند.
جنبشهای نوین هویتی با برخورداری از شناسههایی همچون غیرابزاریبودن،جهتگیری به سوی جامعهء مدنی،انعطافپذیری سازمانی،ساخت ارتباطی افقی و ارتباطات شبکهای و رسانه محوری،تکوین الگوهای نوینی از سیاست-با عنوان سیاست هویت-را موجب شده و به برآمدن نیروهای اجتماعی و سیاسی جدید و شیوههای تازهء بسیج سیاسی-اجتماعی مبتنی بر هویتهای جمعی میانجامند که قبلا هویتهایی مغفول و حاشیهای شناخته میشدند و یا مورد سرکوب قرار میگرفتند.این جنبشها بهطور کلی به پویایی و دینامیسم حیات اجتماعی،فرهنگی و سیاسی منجر میشوند که پیامدهای عدیدهای در حوزههای مختلف از خود بر جای میگذارد. این مقاله با هدف تأثیر جنبشهای نوین هویتی بر مقولهء عمومی،پس از مفهوم شناسی امنیت عمومی و استخراج فرمول لازم برای سنجش آن تأثیر امنیتی-تعداد کنشگران ضربدر اهمیت موضوع ضربدر گسترهء اثرگذاری ضربدر زمان،بدین نتیجه رسیده استـ:1-بعد هویتی این جنبشها با امنیت جامعه-محور و چندبعدی رابرت ماندل رابطهء وثیقی دارد. 2-این جنبشها با تکثیر و تعدد نهادها و منابع معناساز،نقش سنتی یکهتازانه معناسازی دولتها را به چالش میکشند.
3-این جنبشها در فضای جهانی شدن با افزایش تعداد بازیگران سیاسی و اجتماعی،مدیریت سنتی امنیت عمومی را با دشواری مواجه میسازند.
4-چون این جنبشها بنیادیترین وجه گروههای اجتماعی و سیاسی یعنی هویت را در بستر جامعهء مدنی مورد توجه قرار میدهند،بنابراین تأثیر آنها از عمق و ژرفای ویژهای برخوردار می شود.
5-جنبشهای جدید اجتماعی با توجه به شناسهء رسانه محوری،انعطافپذیری و سیالیت شبکه های ارتباطی،از ظرفیت بالای بسیجگری سیاسی برخوردار میشوند و در نتیجه،مدیریت کلاسیک امنیت عمومی را با چالش مواجه میسازند.
خلاصه ماشینی:
"وی نخست با تأکید بر ابعاد و پیامد دگرگونی فرهنگی،بر این باور است که دگرگونی فرهنگی،هم بر آهنگ رشد اقتصادی در جوامع صنعتی و هم بر نوع توسعهء اقتصادی که آنها دنبال میکنند تأثیر گذاشته،به شالودهء اجتماعی برخورد سیاسی،دلایل مردم برای حمایت از احزاب سیاسی و نوع حزبی که حمایت میکنند و راههایی که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود میگزینند شکل نوینی بخشیده است(اینگلهارت، 1373:2)اینگلهارت با اتکا بر دو فرضیهء مهم:1-فرضیه کمیابی1که در آن اولویتهای فرد بازتاب محیط اجتماعی-اقتصادیاش است به نحوی که شخص بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیزهایی میدهد که عرضهء آن نسبتا کم است و 2-فرضیهء اجتماعیشدن،که در آن ارزشهای اصلی شخص تا حد زیادی بازتاب اوضاع حاکم بر سالهای قبل از بلوغ وی است(همان منبع: 61)،بر این عقیده صحه میگذارد که نسل پس از جنگ جهانی دوم''''ارزشهای پسامادیگرایی‘‘2 را پرورش دادند که در آن بیشتر بر کیفیت زندگی تأکید میشود و نه بر اهداف صرفا اقتصادی.
2-از نظر اهمیت موضوع تأثیرگذاری نیز،جهانی شدن از طریق جنبشهای نوین هویتی هویتی تأثیر بنیادینی از خود بجای میگذارد،زیرا جنبشهای هویتی اگرچه آماج اثرگذاری خود را نه نهادهای رسمی و دولتی و نه عرصهء سیاست و قدرت،بلکه نهادهای جامعهء مدنی و ساختن معنا و هویت قرار دادهاندو با این نگاه ممکن است حساسیتی برای کارگزاران امنیتی جامعه نیافرینند،اما چون معناها منشأ رفتارهای سیاسی،فرهنگی و اجتماعی در آینده و سامان بخش نظام بینش و الگوهای منش شهروندان هستند،بتدریج نظامهای معنایی ساخته شده بوسیلهء کنشگران اصلی سیاست هویت،در میانمدت رفتارهای آنان را نیز متأثر خواهد ساخت."