چکیده:
شوروی از 1917 تا 1940 نخست سیاست گسترش روابط دوستانه را در پیش گرفت تا ضمن تامین منافع اقتصادی خود، به تدریج زمینه را برای گسترش حوزه ایدئولوژیک خود آماده نماید اما پس از جنگ جهانی دوم، سیاستی تجاوزکارانه و مداخله گرانه نسبت به ایران و کشورهای همسایه خود در پیش گرفت و با آغاز دوره تنش زدایی راهبرد توسعه روابط بازرگانی و همکاری را برای دستیابی به منافع خود بر گزید.
خلاصه ماشینی:
"با حضور تدریجی آمریکا به جای انگلیس در عرصهء سیاست ایران در دورهء جنبش ملی شدن صنعت نفت،دولت شوروی سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفت92و با وجود اینکه میتوانست با توجه به شرایط و اوضاع با طرفداری از جنبش و حکومت نقش فعالتری بازی کند و با حمایتهای سیاسی و اقتصادی خود نیروهای ضدآمریکایی را یاری دهد،اما به دلیل ملاحظات بین المللی(از قبیل درگیری در حوزههای هند و چین و کره)و نیز ارزیابی نادرست از ماهیت حکومت دکتر مصدق-که به میزان زیادی از ارزیابی غلط حزب توده از جنبش ناشی میشد-تا زمان مرگ استالین،موضع صبر و انتظار پیشه کرد.
03پس از کودتای 82 مرداد به توجه به تغییراتی که در کادر حزبی شوروی پس از مرگ استالین حاصل شده بود،شوروی سیاست حسن همجواری و همبستگی با ایران را-شاید به دلیل اینکه از سیاست صبر و انتظار سودی نبرده بود-ملاک عمل خود قرار داد و کوشید با اعزام سفیر جدید،آناتولی لاورنتیف به جای سادچیکف زمینههای همکاری بیشتر بازرگانی را فراهم کند و با انعقاد یک توافقنامه بازرگانی و اقتصادی مهم روابط بین دو کشور به تدریج رو به بهبود نهاد،13اما با توجه به روابط بازیگران اصلی نظام بین المللی و رویدادهایی که در سطح جهانی اتفاق میافتاد،روابط بین دو کشور تحت الشعاع سیاستهای جهانی قرار میگرفت و با توجه به حوادث دچار بیثباتی میشد؛از جملهء این موارد عضویت ایران در پیمان بغداد بود که باعث نگرانی شدید شوروی و اعتراض به ایران شد."