چکیده:
شغل و درآمد بر زیر مقیاس درماندگی روانشناختی سلامت روانی معنادار بود.بین سطوح تحصیلات با دو زیر مقیاس سلامت روانی(بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی)همخوانی وجود داشت اما سطوح تحصیلات با سلامت جسمانی فاقد همخوانی بود.زنان در مقایسه با مردان از سطوح پایینتر بهزیستی روانشناختی و سطوح بالاتر درماندگی روانشناختی برخوردار بودند.اما در زمینه سلامت جسمانی تفاوت معنادار نبود.پژوهش حاضر با تأیید رابطه بین سلامت روانی با موقعیت اقتصادی-اجتماعی میتواند راهگشای سیاستگذاریهای مناسب در زمینه ارائه برنامههای پیشگیرانه و برنامههای مرتبط با ارتقای سطح سلامت جامعه باشد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه اکثر مطالعات انجام شده مربوط به کشورهای صنعتی است و پژوهشهای انجام شده در ایران به بررسی وضعت سلامت در یک گروه شغلی خاص پرداختهاند و بررسی گسترهای که به اکثر گروههای شغلی پوشش دهد و رابطه بین شاخصهای موقعیت اقتصادی- اجتماعی را تعیین کند بهندرت صورت گرفته است،در این پژوهش کوشش شد تا رابطه شاخصهای موقعیت اقتصادی و اجتماعی(درآمد،شغل و تحصیلات)با سلامت جسمانی و سلامت روانی بررسی و تفاوتهای جنسی در این قلمروها برجسته شوند.
جدول 5:نتایج تحلیل واریانس چند متغیری:مقایسه دو جنس از لحاظ متغیرهای بهزیستی روانشناختی، درماندگی روانشناختی و سلامت جسمانی(درجه آزادی 3،درجه آزادی خطا 641) (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج جدول 5 دادند که تفاوت بین دو جنس در سطح کلی معنادار P>0/048() است و براساس نتایج تحلیل واریانس تک متغیری،بین دو جنس از نظر بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی تفاوت معنادار وجود دارد (P>0/020 ù P>0/018 که با توجه به میانگینهای نمرههای دو گروه(جدول 1)این تفاوت به سود مردان است.
جدول 6:نتایج تحلیل واریانس تک متغیری:مقایسه دو جنس از لحاظ متغیرهای بهزیستی روانشناختی، درماندگی روانشناختی و سلامت جسمانی(درجه آزادی 1) (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که دو شاخص موقعیت اقتصادی-اجتماعی یعنی شغل و درآمد،با دو زیر مقیاس سلامت روانی یعنی بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی و نیز سلامت جسمانی رابطه معنادار ندارد اما اثر تعاملی شغل و درآمد بر درماندگی روانشناختی معنادار بود.
اما یافتههای پژوهشهایی(مانند دالی و ویلیامز، 2002)که بین شاخصهای موقعیت اقتصادی-اجتماعی و سلامت رابطه معنادار به دست آوردهاند،نشان میدهند که میزان وقوع بیماری روانی با اعتبار اجتماعی پایین، درآمد ناکافی و سطح پایین تحصیلات در ارتباط است."