خلاصه ماشینی:
"پس انتخاب نوع کار و زندگی توسط مارلو حتما با ثروت یا کسب افتخار جهتیابی نشده،بلکه در عوض با یک آرزوی واقعی برای زندگی روی لبهء تیغ تغذیه شده است،مثل یک کارآگاه خصوصی که البته این روش زندگی یکی از انواع زندگی از نوع مردانه است که هر مردی میتواند آن را در پیش بگیرد.
او نمیخواهد خواننده فراموش کند اگرچه این کار فشاری مضاعف برای آدم خشنی مثل اوست،اما در عین حال یادآوری میکند ما نباید این نقش را بههرحال باور کنیم-او فقط دارد وظیفهاش را انجام میدهد.
آیا او دارد نمایش میدهد تا ریوردان را تحت تأثیر قرار بدهد یا دارد سعی میکند دوباره وجه مردانهاش را تقویت کند چرا که اولین برخوردشان(وقتی مارلو توسط آدمکشها ضعیف شده بود)او را در وضعیت ضعیفی قرار داده بود؟هر کاری او در این صحنه انجام میدهد به نظر میرسد تحت تأثیر همین ایده دیکته شده است.
ناراحتی مارلو وقتی با شخصیتهای زن روبهرو میشود به نظر میرسد ناشی از این احساس باشد که آنها با طرح و توطئه وجه مردانهء او را در مورد قضاوت قرار میدهند و این مسئله نهایتا روی رابطهء او با آنان تأثیر میگذارد.
پس چرا چندلر این دیوار مردانه را دور شخصیت اصلیاش میچیند که بعد کمخطرترین شخصیتها آن را فرو بریزند؟آیا مارلو واقعا آدم محکمی است؟یا او دارد تاوان زیادی میپردازد برای قلبی لطیف،قلبی که خودش را به خوبی به روش زندگی مارلو وام نمیدهد؟خیلی سادهتر،چرا ما هرگز نمیتوانیم مارلو را بشناسیم؟چندلر در تحقیق خود به بهترین شکل جواب این سؤالها را میدهد،هنر سادهء قتل."