خلاصه ماشینی:
"چرا؟و در چه جهت؟فوق العادگی علی در چیست که عشقها را برانگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟چرا دلها همه خود را با او آشنا میبینند و اصلا او را مرده احساس نمیکنند بلکه زنده مییابند؟ مسلما ملاک دوستی او جسم او نیست زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکردهایم و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی که در همهء ملتها وجود دارد نیست.
درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونههای عالی انسانیت را دوست میدارد اما اگر علی همه این فضائل انسانی را که داشت میداشت، آن حکمت و آن علم،آن فداکاریها و از خودگذشگیها،آن تواضع و فروتنی،آن ادب،آن مهربانی و عطوفت،آن ضعیفپروری،آن عدالت،آن آزادگی و آزادیخواهی،آن احترام به انسان،آن ایثار،آن شجاعت،آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن،و به قول مولوی: در شجاعت شیر ربا نیستی در مروت خود که داند کسیتی؟ آن سخا وجود و کرم و..."