چکیده:
هم مکاتب مادی و بشری و در رأس آنها اومانیسم،از حقوق و آزادیهای انسان سخن میگویند و هدف خود را تعالی و تکریم او و رساندنش به حقوق و منزلتهای والای انسانی اعلام میکنند و هم ادیان و مکاتب آسمانی و الاهی و در رأس آنها، مکتب آسمانی اسلام؛اما این که کدامیک از این دو مکتب انسانی و الاهی در ادعای خود راستگوترند،به بررسی واقعبینانه و دور از پیشداوری نیازمند است. انسان دو بعد جسمی و روحی است ولی اصالت او با روح مجرد است؛انسان دارای ویژگیهای فراوانی از جمله،قوه عاقله،قدرت تفکر،توانایی نطق و تکلم، فطرت و گرایشهای درونی دیگر است.او در تفکر اومانیستی،محور هستی، جایگزین خدا و دین،محصور در دنیا و اهداف دنیایی است و آزادی و اختیار کنترل نشدهای دارد؛اما انسان در اسلام،دارای روح خدایی،کرامت ذاتی و برخوردار از حقوق و آزادیهای مدنی در چارچوب تعیینشده دین،و حقوق و آزادیهای او به بعد مادی و جسمی او محدود نمیشود و از آزادی معنوی و حیات آخرتی نیز بهرهمند است.اهداف او به دنیا محدود نمیشود و مسؤولیتپذیر و متعهد به اصول انسانی و اخلاقی است.
Materialistic and man-made schools، especially humanism، and Divine religions and schools، especially the heavenly religion of Islam، both talk about human rights and freedoms and have the purpose of human's transcendence and honoring and want him to achieve his rights and get to his high position. But we should realistically investigate، without any presuppositions، to understand which one of the two schools has a truthful claim.
Human being has two aspects of body and soul but the abstract soul has authenticity. Human has various characteristics such as reasoning faculty، potentiality of thinking، the ability of speech and talk، nature and other internal tendencies. According to humanism he is the center of creation، stands instead of God and religion، is restricted in this world and has universal goals and has an uncontrolled freedom and will; but according to Islam human being has a divine soul، an essential respect، and has civil rights and freedoms within the specified borders of religion. His rights and freedoms are not restricted to materialistic aspects، rather he has after-world life and spiritual freedom as well. His goals are not restricted to this world and he is a responsible and undertaking person regarding human and moral fundamentals.
خلاصه ماشینی:
"انسان در نگاه اسلام و اومانیسم عبد الله ابراهیمزاده آملی* چکیده هم مکاتب مادی و بشری و در رأس آنها اومانیسم،از حقوق و آزادیهای انسان سخن میگویند و هدف خود را تعالی و تکریم او و رساندنش به حقوق و منزلتهای والای انسانی اعلام میکنند و هم ادیان و مکاتب آسمانی و الاهی و در رأس آنها، مکتب آسمانی اسلام؛اما این که کدامیک از این دو مکتب انسانی و الاهی در ادعای خود راستگوترند،به بررسی واقعبینانه و دور از پیشداوری نیازمند است.
او در تفکر اومانیستی،محور هستی، جایگزین خدا و دین،محصور در دنیا و اهداف دنیایی است و آزادی و اختیار کنترل نشدهای دارد؛اما انسان در اسلام،دارای روح خدایی،کرامت ذاتی و برخوردار از حقوق و آزادیهای مدنی در چارچوب تعیینشده دین،و حقوق و آزادیهای او به بعد مادی و جسمی او محدود نمیشود و از آزادی معنوی و حیات آخرتی نیز بهرهمند است.
استاد شهید مرتضی مطهری نیز پس از بحث و بررسی درباره حقیقت و اصالت روح میگوید: روح،خاصیت و اثر ماده نیست؛کمالی است جوهری که از برای ماده پیدا میشود و به نوبه خود منشأ آثاری بیشتر و متنوعتر از آثار ماده میگردد...
از اینجا معلوم میشود که آن شخصیت واقعی و«من حقیقی»چیزی جز این اعضا و جوارح است؛گرچه با آنها بیارتباط نیست و آن،همان نفس مدبر و روح مجرد است که همه افعال آدمی به فرمان او و به وسیله اعضای مادی و جسمی انجام میپذیرد."