چکیده:
انسان و جایگاه تکوینی او به عنوان عصاره خلقت،موضوعی است که فیلون و ابن عربی،هریک با اصطلاحها و نگرشهای خاصی بدان پرداختهاند.در این میان، شناختن خلقت و هدف هستی انسان و ماهیت ترکیبی او از خیر و شر،به منزله تمهید مناسبی است که راه را برای ورود انسان به سعادت و شقاوت هموار میسازد.شیوه هر دو رویکرد در این زمینه،از مشابهت کاملی برخوردار است؛بهگونهای که هردو در تعبیرهایی همسان،راه کمال آدمی و رسیدن به عالیترین مراتب وجودی را،پیروی از شریعت و خودسازی براساس آموزههای دینی میدانند.ویژگی بارز این نگرش، معنادار ساختن حیات ایمانی،در قبال ضلالت ناشی از بیایمانی است؛زیرا راه اول، مطابق صیرورت ذاتی جهان و راه دوم انحراف از خط مشی کلی کائنات است. پژوهش حاضر،به طرح وجوه مشابهت اندیشههای فیلون و ابن عربی درباره انسان از نظرگاه عرفانی میپردازد.
Philo and Ibn-Arabi have both discussed human and his genetic position as the extract of creation with their own specific terms and views. Recognizing creation and the purpose of human being's existence and his essence as a combination of good and evil، well prepares the path of human being to bliss and misery. Their thinking method is totally alike in this regard، such that both of them، using similar expressions، consider obeying the Divine law and self-training in accordance with religious teachings، as the path of human perfection and attainment of the highest degrees of existence. The outstanding characteristic of this perspective is the meaningfulness of a life based on faith and the misguidance resulted from unfaithfulness، because the first path is in accordance with the innate becoming of the world and the second path is an aberration from the overall path of the universe. The present research mentions the similarities between the perspectives and perceptions of Philo and Ibn-Arabi regarding human from a mystical point of view.
خلاصه ماشینی:
"ایده استعداد آدمی برای گرایش به خیر که جنبه ملکوتی و الاهی اوست و یا گرایش به شر که ناشی از ماهیت جسمانی و ناسوتی وی است،از جمله مشترکات آرای فیلون و ابن عربی است.
همچنانکه هردو در بیان تجربههای شهودی و عرفانی خویش،هریک به نوعی انسان کامل بودن و توفیق انطباق یافتن با هدف هستی و خداگونگی را درباره خویش بیان کردهاند؛گویا گرایشهای دینی هردو همواره سبب شده است تا عالیترین مقامات ممکن را در این باره،ویژه پیامبران الاهی بدانند(ابن عربی،[بیتا،مقدمه]؛ Philo,Ibid:Cher,27 ).
این ایده،راز و رمز همه مقامات و کراماتی است که دربارهـ انسان گفته شده است و نیز فلسفه آفرینش و مقصود غایی از وجودی وی را توجیه میکند(ابن عربی،[بیتا،ب]؛فص آدمی).
تنها روح آدمی،تصویر خدا را با خود دارد و با اوج گرفتن حتی فراتر از اثیر و تعقیب عاشقانه حکمت الاهی و درک معقولات و سرانجام اشتیاق مشاهده سلطان اعظم تواناست(ابن عربی،همان؛ Philo,Ibid:Opif,66 ).
اتحاد عرفانی مطالبی که درباره آرای فیلون و ابن عربی بیان شد،راه را برای نقل تجربههای عرفانی ایشان هموار میسازد که خود توجیهگر اندیشههای ایشان درباره انسان و جایگاه او در نظام هستی است.
مشابه همین رویکرد-هرچند نه با ژرفای مباحث ابن عربی-در آرای فیلون نیز به چشم میخورد و آن هنگامی است که از یگانگی حقیقت آدمی و خدا سخن میگوید.
ازاینرو،هریک با تعبیرها و اصطلاحهای خاص خود درباره اتحاد عرفانی میان روح آدمی و خدا سخن گفتهاند که لازمه آن،آراستگی به اخلاق الاهی و رهایی از قید و بندهای عالم ناسوتی و بازگشت به فطرت الاهی است و این،با تمسک به شریعت که معیار و قانون الاهی است،امکانپذیر میشود."