خلاصه ماشینی:
"عثمان در پاسخ به پرسش دیگری که به جایگاه فقه از دید غزالی باز می گردد, شأن فقه را که تنها محدوده کوچکی از افعال انسان را در بر می گیرد, از دید غزالی, در ردیف علوم دنیوی قرار می دهد که نمی تواند همه جنبه های زندگی انسان را در خود جای دهد, در حالی که از زاویه دید معرفت عرفانی همه افعال انسان در زندگی از حیث استکمال نفسانی اش به حساب می آیند و رفتارهای اخلاقی نه تنها برای برقراری عدالت در جامعه, که تنها هدف از دیدگاه فقهی برای آنهاست, بلکه در خدمت اهدافی بسیار متعالی تر از آن اند, زیرا آنها, در واقع, بعدی ضروری از ضبط نفس اند که در جست وجوی حقیقت اساسی محسوب می شود.
اما اگر این ابعاد گوناگون به دقت در ارتباط کامل با نقشی که هریک از آنها می توانند در استکمال نفس انسان داشته باشند, مورد توجه قرار گیرند, مسئله اساسی و مهم ضرورت تهذیب نفس و ضبط و مهار اخلاقی آن در دست یابی به معرفت پیش کشیده می شود, چرا که در این بحث است که معلوم می شود نقش هر یک از جنبه های وجود انسان در نیل او به کمال و غایت نهایی اش چیست.
بر این مبنا عثمان به این دیدگاه مهم غزالی می پردازد که چون هر غایتی که انسان ها در زندگی خود برمی گزینند, اثر مستقیم خود را بر میزان و نوع معرفت, ارزش ها, عادات, و خصوصیات ایشان بر جای می گذارد و از سوی دیگر, چگونگی سیر نفسانی ایشان در تعیین آن غایات نیز نقش دارد, عالی ترین سطح استکمال نفس و سطح فهم و شکل گیری اخلاقی برای او تنها از طریق سرسپردگی کامل و آگاهانه در برابر خداوند حاصل می شود."