چکیده:
چکیده: نیچه فیلسوفی است متعلق به قرن نوزدهم, اما درباره بحرانی فکری سخن رانده است که آن را به بشر امروزی متعلق دانسته است. درنظر او مهمترین بحران بشری این روزگار بی ارزش شدن ارزش های حاکم بر زندگی انسان هاست که در سایه افول ایمان به خدا ظاهر شده است, هر چند که ارزش هایی که اکنون به سبب یاد شده بی پشتوانه شده اند, فی نفسه ارزش های قابل قبولی نبودند و حتی مایه تباهی و انحطاط زندگی انسان ها بودند. اکنون که روشن شده است این ارزش ها بی اعتبارند, وقت آفریدن ارزش های تازه است. نیچه بر وظیفه ارزش آفرینی انسان ها در این دوران تأکید کرده است. این مقاله تأمل و درنگی است در پیش فرض ها و میزان درستی ادعاهای نیچه و پیامدهای دیدگاه او و می کوشد تا نشان دهد و بر این نکته صحه بگذارد که خداباوری و ارزش های اخلاقی, ماوراءالطبیعی و دینی (که از سوی نیچه مورد نقد قرار گرفته اند) نه تنها موجب تباهی زندگی نیستند, بلکه شرط رونق زندگی اند.
خلاصه ماشینی:
"23 اکنون که آرای نیچه را درباره معناباختگی زندگی, لزوم تحمل پذیر کردن آن به وسیله هنر, پاسخ به جاودان خواهی انسان از طریق نظریه (بازگشت جاودانه همان) دانستیم, جای این پرسش است که آیا زندگی به واقع بی معنا, پوچ و بی هدف است؟ اگر بی معنا است, آیا با هنر می توان از هولناک بودن آن کاست؟ آیا می توان زندگی انسان را به بالندگی و سرزندگی غریزه ها و شورهای انسان و به ویژه خواست قدرت, فرو کاست؟ آیا نظریه (بازگشت جاودانه) جاودان خواهی انسان را پاسخ می دهد؟ نمی خواهیم در این جا به تفصیل, پاسخ این پرسش ها را پی بگیریم, اما لازم است بر این نکته تأکید کنیم که پیش فرض انسان شناختی نیچه در دیدگاه های یادشده, آن است که حقیقت انسان را بعد مادی و بدن جسمانی او تشکیل می دهد و اگر بناست معنای زندگی انسان یافته شود, باید در آثار جسمانی و حیوانی او آن را جست; یعنی در حواس و لذات حسی, غریزه ها و شورها و عواطف زمینی او; اما نیچه این پیش فرض را نه اثبات کرده است و نه می تواند آن را اثبات کند; زیرا حقیقت انسان به بدن مادی او محدود و منحصر نمی شود تا زندگی او در بالندگی و سرزندگی آثار و رفتار مادی و حیوانی او خلاصه شود; بلکه انسان جنبه دیگری از هستی, یعنی روح دارد که استعدادهای متعالی و آثار و فعالیت های فرازمینی بسیار دارد و تا زمانی که به اقتضائات و لوازم این بعد از وجود انسان توجه نشود, هرگز نمی توان از هولناکی و رنجوری زندگی انسان کاست."