چکیده:
نوشتار حاضر معرفی مختصری است از دو اثر ادبی-عرفانی فرهنگ مسیحیت و اسلام.داستانی از آخرین نوشتههای لئون تولستوی،نویسندهء ممتاز روز و روایت عطار از تحول روحی ابراهیم ادهم شاهزادهء ایرانی.عشق،زندگی،زهد،عبادت و ریاضت که محصول تحول روحی شخصیتهای این دو روایت است،از جمله جدیترین موضوعات مورد توجه عارفان و اندیشمندان و متفکران بشری است.هیچکس نیست که در زندگی به مسائلی از قبیل هدف زندگی،عشق،لذت،خدا،عبادت،رستاخیز و نظایر آن نیندیشیده باشد.این مقال عهدهدار بررسی مختصر و مقایسهء کوتاهی است از این دو اثر ماندگار و سترگ.
خلاصه ماشینی:
"21-از جمله تفاوت نگاههای عطار و تولستوی یا به بیان دیگر تصریحات پارهای از تفسیرهای متون عهدین در نظر مسیحیان و قرآن کریم،آنکه بنابر برخی از تفاسیر مسیحیان،راه انسان به سوی خدا بهطور طبیعی بسته است و برای باز شدن آن باید ریاضت بسیار کشید و تاوان گناه،فراوان پرداخت، بنابراین نظر انسان مستقیما و بدون برطرف کردن موانع و دیوارهای سنگی و سنگین نمیتواند با خداوند پیوند داشته باشد و به او اتصال یابد؛اما براساس آموزههای عرفان اسلامی برعکس،جان آدمیان اتصالی بیکیفیت و فراتر از چونوچرا با خداوند دارد و به گفته مو لانا: پیش من آوازت آواز خداست عاشق از معشوق حاشا کی جداست اتصالی بیتکیف بیقیاس هست رب الناس را با جان ناس لیک گفتم ناس من،نسناس نی ناس غیر جان جاناشناس نی ناس مردم باشد و کو مردمی تو سر مردم ندیدستی دمی (مثنوی،دفتر 267/4-957) موضوع تقاضای گشودن در از سوی خداوند را عطار در تذکرة الاولیا از زبان صالح مری آورده و رابعه را به اعتراض واداشته.
و در منطق الطیر آورده است: بیخودی میگفت در پیش خدا کای خدا آخر دری بر من گشا رابعه آنجا مگر بنشسته بود گفت ای غافل کی این در بسته بود؟ (عطار،1731:681) نتیجهگیری از مقایسهء داستان تولستوی و روایت عطار چنین برمیآید که مقوله سلوک و تقرب به خداوند از جهت پرهیز نفس و ریاضت انسان و توجه به ذکر،خلوتنشینی و در نهایت خدمت به خلق یکسان و همانند است،اما آنچه شیوههای عارفان مسیحی و مسلمان را متمایز میسازد، نگاه تند و افراطی مسیحیان به نعمتهای جهان،ازدواج،زن و زندگی است،که در فرهنگ اسلامی نقطه تعادل انسان و جهان بسی دلانگیزتر به تصویر کشیده شده است."