چکیده:
تحولات بین المللی پس از خاتمهی جنگ سرد باعث شده است مقامات و تصمیمسازان عرصهی سیاست خارجی خود را در فضایی متلاطم و پیچیده ببینند؛نظام جهانی جدیدی که معادلات دنیای نوین را برپایهی اصول خاص خود تنظیم خواهد کرد.این تحولات پرشتاب و عالمگیر که عموما در چهارچوب فرآیند جهانی شدن و فضای جریانهای مترتب بر آن شناخته میشود باعث ناکارآمدی دیپلماسی سنتی در پیشبرد اهداف و تامین منافع ملی کشورها شدهاند.
به عبارت دیگر در این شرایط دیپلماتهای سنتی هرروز بیش از گذشته،خود(و شیوهها و قابلیتهای دیپلماتیک منسوخ خویش)را ناتوان از تامین منافع ملی میبینند.در چنین فضایی"دیپلماسی اقتصادی"به عنوان ابزار نوین سیاست خارجی و بخشی از"دیپلماسی سیال"که از ملزومات یک سیاست خارجی موفق در عصر جهانی شدن است، به عنوان جایگزین،مکمل و جبرانکنندهی کاستیهای دیپلماسی سنتی مطرح میشود؛موضوعی که مقالهی حاضر به تبیین و تشریح آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در حالی که اهداف اقتصادی بازیگران بین المللی شامل هدایت شرکتها و دولت-ملتها در یک رقابت سازنده،برای مثال در چارچوب سازمان جهانی تجارت است،سازمانهای غیر دولتی جامعه ی مدنی نیز صدای خود را به مباحث سیاست اقتصادی اضافه کرده و از طریق لابی کردن در ورای مرزهای ملی درصدد کسب نفوذ بیشتر در فرآیند سیاستگذاری در اقتصاد بین الملل هستند.
البته بخش عمدهای از تحولات پیشگفته در چارچوب دیپلماسی اقتصادی،ازجمله مطرح شدن بازیگران غیر دولتی در سیاست خارجی و روابط بین الملل،بیشتر به عنوان پدیدهای در کشورهای صنعتی که در فضای جریانها عمل میکنند مطرح است تا کشورهای در حال توسعه که در چهارچوب فضای مکانها به تعقیب منافع خود میپردازند.
این درحالی است که دیپلماسی اقتصادی با لحاظ کردن پیچیدگیهای فرآیند جهانی شدن به ویژه در بعد اقتصادی و همچنین توجه به مولفههای فضای جریانها و بازیگران جدید غیر دولتی این عرصه،ابزار مناسبی برای تحقق منافع کنشگران بین المللی فراهم میآورد.
بررسی تصویر جهان براساس میزان سهم ملتهای مختلف و نواحی گوناگون،در فضای جریانها که بیانگر سلسله مراتب ثروت و قدرت جهان حال و آینده است،میتواند درک روشنی از این موضوع ایجاد کند که تا چه حد،آغاز فرایند توسعهی ملی برونگرا برای کسب سهمی متعارف و درخور از فضای جریانها،جهت تداوم حیات نظام سیاسی کشورهای درحال توسعه، ازجمله ایران ضروری است؛و به تبع آن کاربرد دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی(به جای دیپلماسی سنتی)تا چه حد میتواند به واسطهی تعامل سازنده و تعادلی همافزا میان دو سطح ملی و بین المللی،در ایجاد زمینهی کسب امکانات لازم از فضای جریانها برای تحقق توسعه و رفاه ملی مفید و موثر واقع شود."