خلاصه ماشینی:
"دکتر محمد دسوقی،در کتابیکه در باب استشراق نوشته-و از قضا به قلم آقایافتخار زاده به فارسی گردانیده شده است-،میگوید:«ماسینیون از خطرناکترین شرقشناسان فرانسویشمرده میشود که به اسلام و مسلمانان در این روزگاراسائه ادب کردهاند.
»73 حال جای این پرسش هست که اعتنا به رسالۀ یکچنین شخص«نامتعمق»و«بدبین»نسبت به آثارشیعی،او از دیگر سوگراینده به اقاویل صوفیان تندرو وغلات که«تشیع»را هم نوعی«تصوف»میشمارد،دربارۀ مباهله آنگونه که از آقای افتخارزاده دیدهایم،سزاوار است؟ دکتر دسوقی آنجا که ماسینیون را از«خطرناکترینشرق شناسان فرانسوی»74خوانده،به بیراهه نرفتهاست؛و بطبع ترجمۀ غیر ناقلانۀ رسالۀ مباهلۀماسینیون هم کاری خطرناک است،و اجازه بدهیدبگویم:تا حدی نسنجیده.
در پی آن نیستم که آقای افتخارزاده را از منظر آراءبا مرحوم دکتر علی شریعتی مقایسه کنم و پیرو اوبشمارم؛ولی انگشت نهادن بر یک نقطه را ضروریمیبینم:شباهت دیدگاه این دو تن در اعتقاد به هویتسرخ و انقلابی و انقلابگر تشیع،و روند تاریخیمفروضی که آن شور و هیجان و جهش را از تشیعستانده است.
13-برخی،از سفارشهای معاویه به یزید-که درتاریخنامهها نقل شده-،چنین برداشت کردهاند کهمعاویه یزید را از جنگ با امام حسین-علیه السلام-نهی کرده،در حالی که بالعکس،از منش و رفتار کلیمعاویه،و علی الخصوص از همان سفارشها در مییابیمکه این گجسته،نه تنها یزید را بازنداشته،بلکهتحریض هم کرده است.
شگفتا که در روزگار ما هم در مقالهای عقیدهایغلو آمیز دربارۀ سلمان ابراز گردیده(نگر:خرد جاودان،صص 59-105)و در آن مقاله کرارا از ماسینیون همتجلیل شده است!من بنده این عقیدۀ خطرناک وافراطی را«نو-سلمانی-گری»مینامم!"