خلاصه ماشینی:
"شخصیتها: 1-بایزد بسطامی 2-مرد عابر 3-چند کودک و نوجوان صحنه در کوره راهی بایزد بسطامی سوار بر الاغ قصدورود به دهکدهای دارد.
کودکی که بر دیگران حالتی ریاستگونه دارد لبخندی از شیطنت زده،با خود تصمیمی گرفته،به سوی بایزید میدود دیگر کودکان نیز به تبعیت از او همراهش دویده تا همگی به بایزید رسیده در پیاش براه میافتند.
کودک با چوبدستیاش ضربهای به الاغ بایزید میزند،حرکت الاغ کمی تندتر شده،باز مثل اول به راه خود ادامه میدهد.
میخواهد،به کودکان یورش برد اما میبیند که بازید نیز بی تفاوت و بدون عکس العملی به راه خود ادامه میدهد.
مرد عابر غر میزند و کودکان نیز بیتوجه به او خندهکنان از پی بایزید و الاغش به راه میافتند،بگونهای که گوئی این تفریح همیشگی آنهاست مرد عابر عصبیتر فریاد میزند.
عابر نیز در سکوت کودکان را مینگرد.
(بایزید با آرامش و بیخیال به راه خود ادامه میدهد مرد حیرتزده،رفتن وی را مینگرد."