خلاصه ماشینی:
"کسانی&%04705DMKG047G% که از علوم عقلی بهره ندارند بدین راه رفتهاند؛ایشان«اصحابحدیث»اند8 3-گروهی میگویند راه شناخت عقائد حقه و مسائل کلامی هماناتعقل است؛چه،به وسیلۀ عقل حق را میشناسندو از باطل تمیز میدهندو میان شرع و عقل در این باب منافاتی نیست؛نص،ما را به سوی همانحقی هدایت میکند که عقل بر آن دلالت مینماید و اگر نصی وارد شدهباشد که ظاهرش با حکم عقل منافات داشته باشد،بناگزیر باید ظاهر نصرا طوری تأویل کرد که با عقل و درک عقلی سازگار گردد.
همین پایبندی اهل حدیث شیعه به تأویل-ولو به همین مقدارمشخص تأویل-سبب شده است به معتزلی بودن متهم گردند،زیرامعتزله نیز به تأویل ظواهر پایبندند؛غافل ازاین که معتزله-غیر از امامتدر جهات متعددی با أهل حدیث شیعه تفاوت دارند؛مهمترین این تفاوتها،اختلاف در شیوۀ اندیشگی است؛بدین معنا که-چنان که گفتیم-اهلحدیث شیعه بر نصوص تکیه میکنند ولی معتزله به عقل به عنوانمنبعی برای اندیشه و باور،پایبندند.
22 شیخ مفید گفته است:معتزله لقبی است که با قائل شده به المنزلةبین المنزلتین برای این گروه پدید آمد23پس هر گاه کسی در باور بهالمنزلة بین المنزلتین با معتزله همسو و همراه گردد-هر چند در کنار آن بادیگر نحلهها همسوئی داشته باشد-براستی معتزلی است.
ق)،است که ابوابی از کتابهای مختلفش را بهیاد کرد فرق میان شیعه و معتزله اختصاص داده است؛از جمله در کتابأوائل المقالاتاش با بهائی بدین عنوان آورده است: «باب سخن دربارۀ فرق شیعه و معتزله در آنچه به موجب آنشایستۀ عنوان اعتزال گردیده است»25 «بابی در آنچه امامیه،بر خلاف معتزله،در قول به امامت بر آنهمداستاناند»26 شیخ مفید در کتابهائی خاص،به رد آرای معزله و بزرگان أهلاعتزال پرداخته است؛مانند کتاب نقص فضیلة المعتزلة27و نقضهایش برمعتزلۀ بصره(مانند ابو بکر أصم-در گذشته به 236 ه."