چکیده:
تکرار جمله ناکارامدی آموزش و پرورش امروزین کشور ما چنان عادی شده که زبانزد خاص و عام جامعه گردیده است.اما در مقابل این خواست عظیم اجتماعی،اقدامی اثربخش و کارامد از متن کارشناسی و مدیریتی کشور به میدان آورده نشده است.سخن از اقدامی زیربنایی است که کلید موفقیت تحولات بزرگ آیند علم و تأمین منابع انسانی را برای کشور به همراه خواهد داشت. اگر سرمایهگذاری مناسب و بهرهبرداری صحیح از حضور تمامی فرزندان اینجامعه در مناسبترین ایام یادگیری و تربیت آنها،که بیش از ده سال در اختیار برنامه ما هستند،صورت پذیرد با پشتوانه فرهنگ اسلام،که تعلیم و تربیت را بالاترین فضلیت و وظیفهء پیوسته هر مسامان میداند،میتوان به قدرت کیفی و کمی بیبدیل در منابع انسانی در جهان دست یافت. کشورهای توسعه یافته،این اثربخشی بینظیر تعلیم و تربیت را از قرون گذشته دریافتند و به جد بر آن همت گماشتهاند به گونهای که تقریبا تمام ابعاد توسعه آنها مدیون همت، سرمایهگذاری و موفقیت آنها در این میدان بوده است.متأسفانه کشور ما در این زمینه از ابتدای شکلگیری آموزش و پرورش رسمی،جز به تقلید و تکیه بر بستههای وارداتی،بدون شناخت عمیق از فلسفه و زیربناهای آن،نپرداخته است.لذا براساس اصول عمیق و بنیادین فرهنگ و تمدن دین اسلام و با شناخت دقیق دستاوردهای مثبت عالمان این صحنه و به کارگرفتن ساز و کار مناسب در عمل،میتوان فاصله چند قرنه را با راه پیامبر به کوتاهترین زمان موردنیاز تبدیل کرد.
خلاصه ماشینی:
"برای اثبات مسئله«نیاز به تحول در تعلیم و تربیت فعلی کشور»، مهمترین واقعیات به شرح زیر است: 1-زمان طولانی(حداقل دوزده سال دوران آموزش و پرورش رسمی)آن هم در بهترین وضعیت سنی از نظر یادگیری،فرصت بیبدیلی را برای تعلیم و تربیت به سوی هر آنچه برای کشور لازم است در اختیار برنامهریزان و هدایتگران جامعه قرار داده است.
مقایسه گامهای تعلیم و تربیت دیویی(روش فعال)هاربارت(محتوی محور) فعالیت activity آمادگی preparation مسئله problem ارائه presentation دادهها data مقایسه associoation فرضیه hypothesis تعمیم generalization آزمون testing کاربرد application تأثیر زیربناهای فلسفی برای تحول در آموزش و پرورش در کشورهایی که این زیربناها را باور کرده و به آن عمل نمودهاند،بسیار زیاد است؛مثلا یک نکته اصلی فلسفی از نظر هاربارت(1481-6771)این بود که تعلیم و تربیت«آمادگی برای زندگی اجتماعی»است،وقتی نظر فلسفی دیویی دال بر اینکه«تعلیم و تربیت زندگی است نه آمادگی برای زندگی»جایگزین آن میشود،تحولات چشمگیر و وسیعی در تعلیم و تربیت آشکار میشود که تأثیرات خود را در فضاهای آموزشی،خدمات مدرسه،محتوای دروس و روش تعلیم و تربیت معلمان به صورت ملموس نشان میدهد.
نمونههای یاد شده نه اینکه همه جوانب و معایب آموزش و تربیت نوین را ارائه کرده باشد ولی این نکته را یادآوری میکند که متفکران تعلیم و تربیت در جهان با دید باز به دنبال کمالخواهی بیشتر این وضعیت در تکاپو هستند و از طرفی حفرههای عمیقتر موجود در فلشگذاری میکنند تا بتوان با اولویتبندی نسبت به آنها راه اصلاح را صحیحتر انتخاب کرد.
باید اینگونه تصور کرد که فاصله یک قرن بین وضع فوقانی تعلیم و تربیت جهان با وضعیت فعلی آموزش و تربیت کشور را اگر بتوان در بیست سال کار محققانه و پرتلاش و شبانه روزی همراه با انیگزه زیاد طی کرد،هشتاد سال صرفهجویی شده است."