خلاصه ماشینی:
"هرنوبت که در این پنج سال اخیر،حمله بیماریهای گوناگون شدت پیدا میکرد و به بیمارستان میرفت،شعرهای جدیدی میگفت.
با تنی چند از دوستان خود گفتگو کرد و آنکه از طریق تلفن صدای استوار او را میشنید،اگر خود او را ندیده بود،امکان نداشت تصور کند که با کسی گفتگو میکند که قریب پنج سال است پاهایش از رفتار بازمانده است و حملههای ناگهانی بیماریهای مختلف روزی چندبار او را به لب گور میبرد و باز میگرداند.
آنکه از سی سال پیش با«معارف»آشنا بود-خصوصا دانشجویان حقوق دهه پنجاه دانشگاه تهران-شاید حیرت میکرد در این روزگار کسی را یافته است که جز آموختن و دریافتن و باز به دیگران آموختن،هیچگاه چیزی نیاموخته است."