چکیده:
بررسی کارکردی یکی از ابعاد سهگانه مطالعه یک پدیده(علاوه بر ساختار و تاریخ) بهشمار میرود.نگرش به یک پدیده از زاویه کارکردی و تعمق در آنها بر این مضمون باعث پیدایش مکتب کارکردگرایی در مباحث علمی شد.زمینه پیدایش این مکتب در علوم اجتماعی مغربزمین بهوجود آمد و سپس این تفکر در علوم دیگر بهویژه در جغرافیا تعمیم یافت.این مقاله میکوشد تا ضمن بررسی مفهوم کارکردگرایی،سابقه شکلگیری و انواع کارکردها،به تبیین جایگاه این مکتب در جغرافیا بالاخص جغرافیای روستایی بپردازد.یکی از جنبههای مهم این بررسی آن است که نگرش کارکردی در مطالعات روستایی به ما کمک میکند که ضمن شناخت فعالیتها و روابط درونی این جوامع،مکانیزم تأثیرپذیری و اثرگذاری آنها را در مقیاس ناحیهای و ملی دریافت نماییم.
خلاصه ماشینی:
"همه کارکردهای فوق مستلزم نیازهای مکانی-فضایی مشخصی هستند که دانش جغرافیا به توصیف و تبیین ‘‘الگوی''ناحیهای آنها میپردازد(شکل 3)بر این اساس چشمانداز فرهنگی نهایتا عبارت از مجموعهای پیچیده از الگوی ساختی-مکانی حاصل از کارکردهای اساسی مذکور در یک منطقه است(شافر،8631:8-4) کارکردگرایی به اشکال گوناگون وارد علم جغرافیا شده است:(شکویی،7731:1) الف)کارکردگرایی غیرمستقیم مثل کارکرد یا نقش شهرها در داخل ناحیه و مناسبات بین ناحیهای ب)جانشینی کارکردی:ورود تکنولوژی به داخل جامعه روستایی میتواند آثار زیانبار یا مفید بر جای گذارد.
آرا،عقاید و محورهای مطالعاتی افرادی مثل ‘‘میهیو''(3791)-مطالعه تغییرات نقشی سکونتگاههای روستایی،رشد و توسعه روستاها و سیستمهای کشاورزی در آلمان-‘‘جوردن''و‘‘رانتری''(6791)-بررسی نقشی و فرآیندهای تغییر چهره و نقش روستاهای یک ناحیه جغرافیایی-‘‘هاج''و‘‘ویت بای''(1891)-شناخت علل بیکاری در روستاهای انگلستان که منجر به ضعف کارکرد اقتصادی این روستاها میشود- تنها مصادیق‘‘مشت نمونه خروار''این گرایش است(همان منبع:02-91).
بهویژه اینکه در دوره جغرافیای جدید این گرایشات بسیار بیشتر از گذشته در مطالعات جغرافیایی نمود پیدا کرده،از ریترو مایتزن که مساکن روستایی را نتیجهای از روابط پیچیده انسان و محیط تلقی میکردند تا جغرافیدانان فرانسوی نظیر برون،دمانژن و لوبو که همگی به بررسی و گونهشناسی مساکن روستایی پرداختند و همچنین جغرافیدانان آمریکایی نظیر نیفن،ریکرت،که نقش فرهنگ را در پیدایش گونههای خاصی از معماری مساکن روستایی را یادآور شدهاند،نشانگر توجه جغرافیدانان به مطالعه این نوع از کارکرد جوامع روستایی و علاقهمندی و گرایش به زمینهها و محورهای مطالعاتی را که اساس بررسی شیوه و نحوه سکونتگزینی انسان در جوامع روستایی باشد،نشان میدهد(بهفروز،4731:422-722- 032)بر این اساس جنبههای بسیار مهمی مثل وسعت و شکل فضای آزاد(نظیر حیاط و باغچه)،ارتباط نحوه ساخت مسکن و مصالح مورد استفاده با محیط اطراف،نحوه قرارگیری ساختمان بهویژه در ارتباط با کاربریهای عمومی(شبکه معابر،میادین و..."