خلاصه ماشینی:
رویگردان نبود، لکن برخلاف امثال تقىزاده که مشروطه را به عنوان اختراع غرب دربست و بىکم و کاست مىپذیرفت؛ قائل به پذیرش نقادانه و اصولگرایانه آن مفاهیم بود و خود او مىنویسد: «اى مسلمانان کدام عالم است که مىگوید مجلسى که تخفیف ظلم نماید و اجراى احکام اسلام کند بد است و نباید باشد؟ تمام کلمات راجع است به چند نفر لامذهب...
که احکام شریعت قیدى است براى آنها.
» شیخ شهید اعتقاد داشت که چون مشروطه و آزادى در ایران سابقه نداشته و استعداد و تفسیرها و برداشتهاى غیر دینى در آن وجود دارد، لذا باید به لفظ مشروطه، مشروعه نیز افزوده شود1.
در حوزههاى امروز عموما نه شیخ اشراق رحمهالله فیلسوف را مىشناسند و نه حتى شیخ مفید رحمهالله فقیه را و سنت براى حوزویان تقلیل پیدا کرده به مبانى فقهى و اصولى قرون متأخر!» گویا مدعى این سخنان با محافل علمى فقهى و فلسفى حوزههاى ما کمترین آشنایى ندارد و از همایشهاى مختلفى که امروزه جهت تعمیق اندیشههاى بزرگان حوزه و تمدن اسلامى برگزار مىشود.
لذا دین هم باید براى این هماهنگى محدود به یک قلمرو کوچکِ فردى گردد.
به نظر مىرسد این مقاله بیش از آنکه نمایانگر تحولات حوزه در مواجهه با عقلانیت باشد، بیشتر منعکس کننده تصورات و یا شاید آرزوى برخى به اصطلاح نواندیشان دینى نسبت به شریعت باشد.
آنچه که واقعیت امروز حوزههاى علمى ما را تشکیل مىدهد، تعامل نقادانه و اصولى با مدرنیسم است.
واقعیت امروزه حوزههاى ما برخلاف تصویرى که در این مقاله ارائه شده، واقعیتى پاسخگو و نقاد است، نه وازده و تابع.