خلاصه ماشینی:
"من،بشدت در برابرش ایستادگی کردم و گفتم:خیر!ما هر کجا بودهایم،آنجا را آبادکردهایم،اینجا را نیز آباد خواهیم کرد!حالا مگرچه شده است؟گفت:پسرتان روی در و دیوار منزلم،شعارنویسی کرده است!بعد،از آن بچهها پرسید:آخر،شما چرا منزل مراانتخاب کردید؟گفتند:برای اینکه شما افسر هستید و ما این شعار«مرگ بر شاه»را بدان جهتنوشتیم تا شما صدای نارضایتی ما را به مقامات مسؤول برسانید.
من،به مأموران ساواک-که برایبازجویی و بازرسی به منزلم آمده بودند-گفتم:شما چه خبرتان است!من اگر بتوانم خانهایدر اینجا تهیه کنم،به شما چه ارتباطی دارد؟شما چه حقی دارید که مرا از این خانه بیرونکنید؟!آنان گفتند:شما،فردی«سیاسی»هستید و رژیم میل ندارد که شما در رفاه باشید!اینکهشما را تبعید کردهاند،برای این است که در فشار و سختی قرار بگیرید.
خاطرۀ مهم اینکه:وقتی تظاهرات در آن منطقه شروع شد،شعار اولین راهپیمائی این بود:«کردستان یا نباش،یا باشد و کرد باش»!من به دوستان تذکر میدادم که شعار تجزیهطلبی،زمینهای است برای درهم کوبیدن حرکت انقلابی مردم،که از طرف رژیم پشتیبانی میشود.
مسألیه دیگری که بسیار رنجم میداد،فرصتطلبانی بودند که چهره انقلابی داشتند اما درباطن،هیچ اعتقادی به انقلاب نداشتند،منابع مالی بیت المال،بیشتر به دست آنان بود و بهاقتضای روز،هر عملی را انجام میدادند،و این خیلی مرا ناراحت میکرد.
و امیدواریم،بعد از این همه زحماتی که برایانقلاب کشیده شده است-چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن-این خونهای مقدسی که برزمین ریخت،و جوانانی که در راه انقلاب،زندگیشان را فدا کردند،این نهضت به ثمر برسد وهمگی ما،واقعا،شاهد پیروزی نهایی آن باشیم-ان شاء الله- جت الاسلام و المسلمین،سید علی غیوری-تبعیدی سال 1352 من،سید علی غیوری،نماینده امام در«هلال احمر»1در رابطه با مسأله تبعید سال 52،بایدبگویم که:عصر یکی از روزهای ماه مبارک رمضان بود،که به طرف مسجد میرفتم."