خلاصه ماشینی:
"با این همه،این پرسش جدی است که چرا حزبهای سیاسی بزرگ و کوچک را-در تاریخ معاصر ایران-پایان خوشی نبوده است؟ بیدرنگ-با فرض ناکامی احزاب-پرسش دیگری ذهن را درگیر میکند که:آیا با تجربههای تلخ گذشته و ناکامی حزبها-که آخرین نمونهاش سرنوشت حزب جمهوری اسلامی،پس از پیروزی انقلاب است-میتوان از حزب چشم پوشید؛و ضرورت آن را به عنوان مهمترین نهاد در جامعههای مدنی امروز نادیده گرفت؟ پاسخهای سنتی و مدرن پرسشهایی از این دست را سادهاندیشان و سطحینگران،شتابآلود پاسخ میگویند.
چون با چنین نگاهی سرگذشت خویش را ژرف بنگریم،چندان به شگفتی دچار نمیشویم که چرا در تقابل با موج سهمگین تمدن غرب-و دنیای مدرن-موضعگیری بایستهای را نتوانستهایم؟ واقعیت این است که داستان غمانگیز این ملت و سرزمین-از سراشیب انحطاط ساسانی تا انحطاط قاجاری!-بهگونهای ورق خورده است که نتیجهی آن را میتوان بیماری ملی و ناشناختهای نام نهاد که در آغاز این نوشتار مورد اشاره قرار گرفت.
نعمت و نقمت برای اینکه سخن را کوتاه کنیم و شاید با میانبری به نتیجه نزدیک شویم،پرسشی را که در مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهورمان(در هفتهی دولت و سال جاری)مطرح شد،در اینجا عنوان میکنیم: رئیسجمهور در اشاره به اقتصاد بیمار ایران چگونگی بهرهوری از نفت را با این پرسش-در مرز طنز و جد-درآمیخت که:آیا نفت برای ما نعمت بوده است یا نقمت؟ ما در تعمیم آن پرسش و در پیوند با ناکامی احزاب سیاسی،یادآور میشویم که تنها نفت نیست که به دلیل بهرهکشی نادرست،نعمت بودن آن چنین به چالش کشیده میشود؛همهی امکانات و فرصتها را میتوان با چنین نگاهی نگریست."